🔞اخطار:اسمات، سکس گروهی
لوکی:می خوام من رو بکنی!!
اگر هر شب دیگه ای بود، استیون دوباره جواب رد به لوکی می داد و پسش می زد، اما الکل و مواد توی خونش این اجازه رو بهش نداد پس کاری که لوکی ازش خواسته بود رو انجام داد اما نه جوری که استیون می خواست..
لوکی بوسه رو قطع کرد و به چشم های استیون نگاه کرد و از روی پاش بلند شد و دست استیون رو گرفت و بلندش کرد
لوکی:بیا بریم!
تونی:کجا دارین می رین؟
لوکی که حس کرد تونی حسودی کرده نیشخندی زد
لوکی: تو چی کار داری؟ می خوای به ما ملحق شی؟
تونی با عصبانیت از جاش بلند شد و از اتاق زد بیرون. لوکی پوفی کشید و سرش رو به چپ و راست تکون داد و به استیونی که حتی نمی تونست درست توی جاش وایسه نگاه کرد و از اون اتاق کشیدش بیرون تا برن توی یک اتاق دیگه
استیون:کجا داریم می ریم؟
همون لحظه لوکی در یکی از اتاق خواب ها رو باز کرد و استیون رو برد داخل
لوکی:اینجا!
لوکی در رو بست و به استیون نگاه کرد که به خاطر مواد زیادی که کشیده بود نمی تونست روی پاهاش وایسه و افتاد روی تخت
لوکی: دراز بکش
استیون:مممم....فک_فکر کنم بهتره ب_برم
استیون سعی کرد بلند شه اما یک جفت دست قوی روی قفسه ی سینه اش حس کرد که هولش داد تا دراز بکشه. استیون بین نشستن و دراز کشیدن مونده بود و به لوکی خیره شد
استیون:چرا_چرا ت_
حرف استیون با بوسه ی وحشیانه ی لوکی نصفه موند. استیون آهی کشید و جواب بوسه های لوکی رو داد. لوکی روی پاهای استیون نشست و همونطور که دیک هاشون رو بهم میمالید، توی موهاش دست برد و زبونش رو وارد دهن استیون کرد.. استیون با حس بوسه های لوکی که حالا روی خط فکش بود، آهی کشید و سرش رو به عقب پرت کرد و همین کافی بود تا لوکی شروع به گاز گرفتن گردنش بکنه.
استیون حس خوبی داشت.. حس خوب نئشگی و لوکی ای که روش بود و داشت میبوسیدش.. این ها بهش حس خوبی می دادن، اما این حس خوب شاید دلیلش این بود که الان نمی تونست درست فکر کنه.لوکی:بهم بگو من رو می خوای!
بوسیده شدن لب ها و گردنش، کشیده شدن مو هاش توسط لوکی و برخورد دیک هاشون باعث شده بود استیون کم بیاره و نتونه مقاومت کنه و کمر لوکی رو چنگ بزنه
استیون: من_ من می_
استیون گیج بود. این شخصیتِ استیون نبود، استیون اینجوری نبود و حتی توی گه ترین شرایط هم می دونست که این خودش نیست و کارش اشتباهه.
YOU ARE READING
Emerald
Fanfiction✔اسم:امرالد(زمرد) ✔مقدمه: عشق می تونه نابودت کنه...مجبورت می کنه کار هایی رو انجام بدی که هیچ وقت تصورش رو هم نمی کردی...استیون این رو با تجربه شخصیش و به بد ترین شکل ممکن می فهمه. ✔شیپ اصلی:استرنج فراست ✔شیپ فرعی:آیرون فراست، استاکی، آیرون ویدو ✔شخ...