- مصائب مسیح-

217 62 49
                                    

صبح روز بعد هنک برای گرفتن آخرین امضاها به منزل کای برگشت.‌همه چیز سریع اتفاق افتاد، ساکنین رم علاقه ای به ماندن در سرمای سئول نداشتند و ایزابل بی تابی میکرد پس عصر همان روز همگی سوار هواپیمای شخصی شدند. همگی بجز دکتر گلر، کیونگسو و فردو که تصمیم گرفته بود مدتی شاگردی کای را بکند.

آخرهای شب بود که ویلیام با یک ساک بزرگ وارد خانه شد ، طبقه دوم رو اشغال کرد و تفنگ تک تیراندازش رو لبه پنجره کاشت و تنظیم کرد.
تهیونگ از بودن بقیه ناراضی نبود اما با ویلیام اصلا نمیساخت، مدام با هم در حال دعوا و مشاجره بودند و این کمی کیونگسو رو مکدر کرده بود.

■□■□■□■□■□■■□□□□□■■■■■□□□□□■■■■■□■□■□■□■□■

فردو میز صبحانه رو چید و با لحجه غلیظ ایتالیاییش همه رو برای صرف صبحانه دعوت کرد
.
ویلیام بالشتش رو روی سرش کشید و لعنتی به این بچه پر سر و صدا فرستاد. کای موزیک تند اسپانیایی ای رو پخش کرد و همونطور که مسواک میزد وارد اتاق ویلیام شد: ساعت ۸ و نیمه ، نیروی ویژه دقیقا چی بهت یاد داده؟پرده ها رو کنار کشید و پنجره رو باز کرد، هوا گرفته بود و باران نم نم میبارید.سرش رو از پنجره بیرون برد و به رهگذرها نگاه کرد: این کافه چی همیشه این ساعتا میاد بیرون و یه سیگار میکشه و رد شدن معشوقه ش رو تماشاچی میکنه  موندم چرا پا پیش نمیزاره و به دختره حرف دلش رو نمیزنه.
کای داخل برگشت و سرش رو سمت تخت چرخوند اما ویلیام رو ندید.
دستی دهنش رو گرفت و در گوشش زمزمه کرد: اولین چیزی که یادمون میدن اینه که مثل یک شبح حرکت کنیم.
مسواک رو از دهن کای بیرون کشید و پلاستیک رو روی رگ گردنش کشید:
مرگ بر اثر پارگی رگ گردن.
کای خندید: آه روز خوبی بود ولی من مردم.
ویلیام تایید کرد و با حالت اخمالودی کای رو نگاه کرد: این وقت زمستون چرا با یه لباس نازک میگردی؟ نزدیکتر رفت و دکمه های باز پیراهن نخودی رنگ کای رو بست.

مسواک رو گوشه لبش گذاشت: بهتر شد. مسواک رو روی زبونش کشید و سریع آب دهنش رو توی سطل تف کرد: لعنت بر شیطون، این جیوه س.

کای با تعجب نگاهش کرد: چی میگی؟
ویلیام به مسواک آبی رنگ نگاه کرد: دی متیل جیوه. مسواک رو داخل سطل انداخت و به کای نگاه کرد: این دیگه شوخی نیست میکل، از امروز پیش من تو این اتاق میمونی، وسایلات رو باید عوض کنیم.

کای با بی خیالی چرخید و به اطراف نگاه کرد: تهیونگ مدام غر میزنه که چرا باید اتاقش رو با دکتر گلر سهیم شه. اتاق ته سالن رو دادم دست کشیش های جوانمون. با این وجود کیونگسو روی کاناپه میخوابه، نمیدونم مشکلش چیه.
ویلیام با گوشیش مشغول جست و جوی بیشتر راجب دی متیل جیوه بود:

 اين ماده به راحتي از سد خون – مغز مي گذرد و شايد منجر به تشكيل يك كمپلكس متيل جيوه سيستئين شود .(باعث مرگ‌در طولانی مدت میشود). اين تركيب سبب اختلال حسي ،‌فقدان تعادلي و تغيير در حالت رواني ميشود.این همه چیز رو توجیه میکنه.

𝑫𝒊𝒗𝒊𝒏𝒊𝒕𝒚 𝒎𝒂𝒏𝒏𝒆𝒓 𝒐𝒇 𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 [𝒄𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅]Where stories live. Discover now