- شهر گناه (۲) -

141 49 11
                                    

من اینجا در ناکجای زمان و مکان کنار تلی از اجساد کشتگان به ناحق ایستاده ام و به آسمانی مینگرم که برای غربت من خون میگرید.

نیم ساعتی طول کشید تا کارآگاه و همکارش خودشون رو به درب ورودی بیمارستان مرکزی برسونن. هوا تند و تیز و بارانی بود بطوریکه سرما از مجرای بینی وارد مغز انسان میشد .

برای ورود نیازی به حکم قضایی نداشت اما از دست هوادارهای افراطی و خبرنگار ها بسختی عبور کرد. از تک و تا افتاده بود و بدنش زیر فشار مچاله شده بود.

اولین اقدامش بعد از سابیده شدن کف چرمی کفشش به موزاییک داخل بیمارستان خرید آمریکانوی داغ و یک کله سرکشیدنش بود.

همکارش رو کنار سوپروایزر بخش نشوند که تا جای ممکن اطلاعات جمع کنه ، هرچی نباشه کار همکارش با زن ها فوق العاده بود.کانگ میانسال، نظامی و خوش سرو زبان بود ،چیزی که یک زن رو نرم میکرد.

اتاق مردی که بدنبالش بود انتهای سالن در طبقات میانی بیمارستان بود. بخش ساکت و برخلاف بیرون بیمارستان روشن و گرم بود، صدای یکنواخت حرف زدن رو از انتهای سالن میشنید پس بی سرو صدا خودش رو به نزدیکی اتاق رسوند و کمی دور تر از در ورودی نشست.

صدای آشنایی در حال حرف زدن بود ، بوی تند و شیرین دارچین زیر بینیش مزه کرده بود، به هوس زودگذرش لعنتی فرستاد و سعی کرد تمرکز کنه.

_ حالا فرض کنید که از کارخونه یه ماشینی میخرید ، هرچی مدلش فرق نمیکنه هر ماشینی یه قلقی داره یه راهنمایی ، فروشنده بهتون اطلاعات ظاهری ماشین رو میده مثل رنگ ، جنس بدنه و از موتور ماشین میگه ، اینکه قدرتش چند اسب بخاره و بهترین سرعتش چیه.

یک نفر وسط حرفش پرید: استاد ماشینای کارخونه شما چطورن؟
صدا مدتی قطع شد و کانگ کنجکاوانه منتظر موند.
خندید و ادامه داد: نمیدونم من هیچوقت از ماشینایی که صاحبشون بودم سواری نگرفتم ، بگذریم کجا بودم؟

آها بعد فروشنده بهتون میگه که ماشین برای آب بندی باید دوهزار کیلومتری راه بره ، بهتون تاکید میکنه که تو زمان آب بندی سربالایی نرید و تا وقتی مسلط نشدین تو جاده کوهستانی رانندگی نکنید ، من به این میگم برنامه زندگی ماشینی.

حالا آیا آدمام برنامه دارن؟ بله دارن خدا از هرطریقی که تونسته به آدما برنامش رو رسونده، اینکه برای آب بندی ماشین باید چند کیلومتر راه برن یا کجاها نرن، روغن رو چند وقت به چند وقت عوض کنن و هر چند کیلومتر بنزین بزنن. حالا اگه باهوش باشین ازم میپرسین این یعنی ما مجبوریم به حرف کمپانی گوش بدیم؟

جواب سادس، نه ما مجبور نیستیم اما وقتی میدونیم که کمپانی ماشینش رو بهتر از ما میشناسه و میدونه برای عملکرد بهتر باید چیکار کرد چرا بهش عمل نکنیم؟ ولی شما بگید من دلم میخواد گاز و ترمز و با هم بگیرم یا میخوام بنزین معمولی بزنم روغن و عوض نکنم ها؟ میتونم دیگه در اختیار خودمه.

𝑫𝒊𝒗𝒊𝒏𝒊𝒕𝒚 𝒎𝒂𝒏𝒏𝒆𝒓 𝒐𝒇 𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 [𝒄𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora