Play with fire : sam tinnes
نگاهی به جسد رو به روش انداخت و روی زمین زانو زد
= این دهمی داخل این 8 ماه !
با اخمی گفت و دستش رو روی زانوش گذاشت یه مرگ دیگه داخل این هشت ماه با حرف N حک شده روی پیشونیش
= مشخصات جسد
به ارومی لب زد و نگاهی به گلوی بریده شده و انگشت های قطع شده ی مرد انداخت
درست مثل همیشه !$ جانگ سونگ
40 ساله
هیچ خانواده ای نداره
حدودا 10 ساعت پیش جسدش پیدا شده
محل سکونتش اینجا نیست انگار برای تفریح امده بودهزبونش رو روی لبش کشید و با بلند شدن از زمین نگاهی به مشخصات مرد انداخت
$ قربان یه مضنون هم داریم
= یه مضنون ؟
با تعجب گفت و با بالا اوردن سرش سعی کرد دوربین مدار بسته ای رو پیدا کنه ولی هیچی !
$ بله قربان یکی پسری رو دیده که حدودا 10 تا 9 ساعت پیش اطراف این کوچه بوده برای همین ما دستگیرش کردیم
= کجاست ؟
با هیجان خاصی داخل صداش گفت و موهاش رو بالا داد
$ داخل دفترتون ، پسر جوونه ی و اینکه وقتی پیداش کردیم حالت نرمالی نداشت انگار مست بود
با برداشتن سوییچ موتورش سمتش رفت و با نشستن روش نگاهی به جسد انداخت
یه مرگ عجیب دیگه ولی اینبار با یه تفاوت بزرگ ....
یه مضنون !با رسیدن به دفترش تفنگش رو روی میز گذاشت و واردش شد
= جئون جونگ کوک
بدون مقدمه ای اسم پسر مقابلش که به پایین خیره شده بود رو گفت و رو به روش روی صندلی نشست
= 20 ساله
داخل یه فروشگاه کار می کنی
رشته ی هنر بودی ولی درست رو ول کردی
پدر و مادرت بوسان زندگی می کنن و خودت تنها اینجا امدی
من کیم تهیونگم و قراره به تمام سوالات من اگه نمی خوای بمیری درست جواب بدی !کلمات رو بدون هیچ مکثی گفت و دستش رو تکیه گاه صورتش قرار
تا بتونه صورت پسر رو از زیر موهای مشکیش که صورتش رو پوشونده بودن ببینه= یه پسر بوسانی داخل سئول !
از کی امدی به اینجا ؟+من کاری نکردم
با شنیدن صدای پسر و لحن عصبیش تکخندی کرد و از روی صندلی بلند شد
= ولی سوال من این نبود ! بهتر قبل از حرف زدن ....
با بردن دستش زیر چونه ی پسر اون رو بالا اورد و به چشم های عصبیش خیره شد
= شنونده ی خوبی باشی جئون !
YOU ARE READING
game !
Fanfictionبا ابروی بالا رفته به مرد که چاقو رو روی گلوی کوک گذاشته بود خیره شد و قهقه ای سر داد = پس تو فکر من تو دام تو گیر افتادم ؟؟ اشک فیک کنار چشمش رو پاک کرد و موهای بلندش رو بالا داد = کاملا اشتباه می کنی من تو این بازی نه برندم و نه بازنده ! بلکه من...