1 : pre kai ro
با قدم های ارومش وارد اتاق اصلی شد و عینکش رو مرتب کرد
÷ می شنوم
با اخم ریزی گفت و با نشستن روی صندلی به افرادی که مضطرب بهش خیره شده بودن نگاهی انداخت
÷دوست دارم بدونم به چه دلیل لعنتی من رو صدا زدید و نزدیک بود بمیرم !
با عصبانیت گفت و شقیقش رو مالش داد
£ متاسفم قربان فقط بحث.....مهمی بود
هیستریک خندید و ابرویی بالا انداخت
÷اگه مهم نبوده باشه الان همتون رو می نداختم پیش اون بیمار تا بفهمید وقتی اونطوری داد می زنید ممکنه عصبی بشه و نزدیک بود خفم کنه احمقا اینجا یه تیمارستان فاکی و دلیل این ریکشن لعنتیتون چی بود !
/ متاسف ولی ام.....در واقع موضوع در مورد بیمار اتاق A
هومی کرد و پاهاش رو روی هم انداخت تا تمرکز بیشتری نسبت به حرف بقیه داشته باشه
بیمار هایی که داخل قسمت A تا z بودند رتبه ی بالایی تو درصد خطرناکی داشتن و همین باعث جلب شدن نظرش می شد÷خب.....اون خودش دکتر داره من چیکار می تونم بکنم !
£اون...بیمارستان رفته !
ابرو هاش با تعجب بالا پریدن و تکخندی کرد
÷ بیمارستان ؟؟ اونم فقط صرف 3 روز ! اون بیمار چطور آزاد شد ؟
£ نمی دونم به نظر می رسه سوالی از بیمار پرسید که باعث عصبانی شدنش شد و اون طناب رو باز کرد و بهش حمله کرد
با دیدن چهره ی نگران بقیه از روی صندلی بلند شد و سمت پرونده ها رفت
÷ و شما ازم می خواید من بهش رسیدگی کنم درسته!
با دیدن سرشون که به نشونه ی تایید تکون خورد نیشخندی زد و پرونده رو بیرون کشید
÷ و اون وقت چرا من؟ اونم وقتی اینجا 39 تا دکتر داره !
/ خودش خواست
÷چی ؟؟
متعجب گفت و با بیرون کشیدن پرونده سمت در رفت
£ اون خودش خواست شما دکترش باشید درست از 4 روز پیش که شما رو دیده بهمون گفت ، به حرفش توجه نکردیم و این.....بلایی بود که سر اون مرد امد!
لبش رو گزید و نفسش رو صدا در بیرون داد
÷بهش فکر می کنم !
با بستن در گفت و وارد دفتر خودش شد
با نشستن روی مبلش پرونده رو باز کرد و با دقت شروع به خوندنش کرد
Name : .....
جای اسم خالی بود و باعث می شد اخم روی صورتش شدید تر بشه
Appellation: RM
Age: 27
YOU ARE READING
game !
Fanfictionبا ابروی بالا رفته به مرد که چاقو رو روی گلوی کوک گذاشته بود خیره شد و قهقه ای سر داد = پس تو فکر من تو دام تو گیر افتادم ؟؟ اشک فیک کنار چشمش رو پاک کرد و موهای بلندش رو بالا داد = کاملا اشتباه می کنی من تو این بازی نه برندم و نه بازنده ! بلکه من...