Part 26

867 168 56
                                    

Okay : chase Atlantic


با جدا کردن لب هاشون زبونش رو روی لب یونگی کشید و شروع به باز کردن دکمه هاش کرد

× مین یونگی با قبول کردن حرف من تو یه دام بزرگ گیر افتادی

با پایین دادن لباس از شونه ی یونگی بوسه ای روی گردنش کاشت و مکی به گردنش زد

× تو دام من ! تو متعلق به منی و حتی فکر نکن که بتونی به کس دیگه ای جز من فکر کنی چون می کشمش یونگی اگه من لایق داشتن نگاهت نیستم پس کسی که لایقش باید بمیره !

لبش رو به گوش یونگی نزدیک کرد و گازی از لاله ی گوشش گرفت

× قلب من برای تو و تو در عوضش....

دستش رو قفسه ی سینه ی یونگی گذاشت و تا خط کمرش امتداد داد

× برای منی یونگی تمام و کمال نگاهت باید روی من باشه دست هات باید....

با گرفتن دست یونگی از اون رو از زیر لباسش رد کرد و روی قفسه ی سینه ی سمت چپش گذاشت

× فقط بدن من رو لمس کنن و این لب ها....

با کشیدن لب پایین یونگی لب هاش رو از هم فاصله داد و شستش رو وارد دهن یونگی کرد

َ
× فقط حق بوسیدن من رو دارن !

با عوض کردن جاهاشون روی شکم یونگی نشست و کمربند شلوار خودش رو باز کرد

_ شیطون کوچولوی من قرارم نیست نگاه من روی کس دیگه ای باشه وقتی نا خوداگاه تویی که به ذهنم میای

لب پایینش رو به دندون گرفت و با جفت کردن دست های یونگی اون رو بالا سرش برد
دلش می خواست کل اون بدن سفید پر از بوسه جای بوسه های خودش باشن

× ازت متنفرم مین یونگی می دونی چرا.....

با بستن دست های یونگی با کمربندش اون رو به تخت بست و با پایین تر کشیدن خودش بین پاهای یونگی قرار گرفت

× عوضی مثل من رو که هیچکس براش مهم نبود خلع سلاح کردی

با کشیدن زبونش روی دیک یونگی از روی شلوارش نگاهی به لب هاش که برای ناله کردن از هم باز شده بودند انداخت و نیشخندی زد

× از اینکه بازی کنم خوشم میاد مین یونگی ولی وقتی خودم....

با گرفتن دیک یونگی بین دستش زبونش رو روی نوکش کشید و لیسی به پریکام روش زد

× انقدر می خوامش فکر نکنم نیاز به صبر باشه

با وارد کردن کل دیک یونگی به داخل دهنش اوقی زد و چشم هاش رو  هم بست

_ ا..اه...جیمین

با تنگ تر شدن حلقه ی لب های جیمین دور دیکش چنگی به کمربند دور دستش زد و سرش رو برای دیدن جیمین خم کرد ولی...
فاک بهش فقط می تونست موهای مشکی اون پسر رو که روی شکم خودش ریخته شده بودند ببینه

game !Where stories live. Discover now