Wanna be your slave : Maneskim
حتی اگه از آهنگ خوشتون هم نیاد با پارت عالیه !
با تکیه دادن به پنجره پاهاش رو بیرون اویزون کرد و پکی به سیگارش زد
× چه زندگی مسخره ای !
با شنیدن صدای در ابرویی بالا انداخت و از پنجره پایین پرید
× عجیب من هیچکسی رو ندارم که بخواد من رو ببینه !
با تعجب زمزمه کرد و در رو باز کرد
× تو ؟
با دیدن یونگی گفت و دود سیگارش رو بیرون داد
_ به کمکت نیاز دارم
تکخندی کرد و به در تکیه داد
× به کمک من؟ مطمئنی آقای نامزد ؟
یونگی سرش رو به نشونه ی تایید تکون داد و نگاهی به پسر مقابلش انداخت
بدون اون میکاپ ها
لباس های پر زرق و برق
موی مصنوعی و فقط با یه شلوارک کوتاه مشکی و تاپ سفید بلند !
اون قطعا یه الهه بود !_ نظرت راجب یه قرار داد کوچیک چیه پارک جیمین ؟ فکر نکنم از اینکه یکم بازی کنیم بدت بیاد ؟
قهقه ای سر داد و موهای مشکی و نمدارش رو بالا داد
× بازی کردن تخصص منه ! و من قراره چی از این قرار داد نصیبم بشه ؟
یونگی نیشخندی زد و با گرفتن سیگار از بین لب های جیمین پکی بهش زد
_ من !
¥ یونگی عزیزم من که عذر خواهی کرد
پسر با حالت زاری گفت و اشک هاش رو پاک کرد
_ یون من بهت گفتم که هر چیزی که بین ما بود تموم شده !
با کلافگی گفت و دستی به شقیقش کشید
¥ چطور می تونی همچین حرفی بزنی وقتی من هنوز عاشقتم
ابرویی بالا انداخت و پاهاش رو روی گذاشت
_ نه تو عاشق پول منی و سعی کردی با بهترین دوستم رابطه داشته باشی !
پسر با زانو زدن زیر پای یونگی شلوارش رو بین مشتش گرفت و هقی زد
¥ نه من.....قسم می خورم که عاشق تو ام...اون من رو مست کرده بود
چشمش رو چرخوند و موهای مشکی و بلندش رو عقب داد
_ من الان با یکی دیگم یون !
پسر با چشم های گشاد شده به یونگی خیره شد و از روی زمین بلند شد
¥ نه تو نمی تونی با یکی دیگه باشی نمی تونی یکی مثل من رو پیدا کنه و عاشقش بشه تو......
یون با شنیدن قهقه ی کسی برگشت و با دیدن پسری که با تمسخر بهش خیره شد اخمی کرد
×حق با تو اون نمی تونی یکی مثل تو پیدا کنه در واقع اون.......

VOCÊ ESTÁ LENDO
game !
Fanficبا ابروی بالا رفته به مرد که چاقو رو روی گلوی کوک گذاشته بود خیره شد و قهقه ای سر داد = پس تو فکر من تو دام تو گیر افتادم ؟؟ اشک فیک کنار چشمش رو پاک کرد و موهای بلندش رو بالا داد = کاملا اشتباه می کنی من تو این بازی نه برندم و نه بازنده ! بلکه من...