part 7

1K 241 109
                                    

Oh my god : Inna

+ باورم نمی شه الان اینجام !

کوک با عجز گفت و چنگی به موهاش زد

= جئون بشین و ساکت باش

تهیونگ با اشاره کردن به صندلی گفت و سمت میزش رفت

+ یه تتو کوچیک درست ؟؟

تهیونگ تکخندی کرد و با برداشتن دستگاه تتو سمت کوک رفت

=کوچیک ؟؟ خب.....

با برداشتن زنجیر ها دست های کوک رو به دسته ی صندلی بست و نیشخندی زد

= یه دست فول تتو در مقابل کل بدنت ، کوچیک به حساب میاد پس ، اره !

کوک تکونی به خودش داد و سعی کرد دست هاش رو آزاد کنه

+کیم لعنت بهت بازم کن می خوای کل دستم رو تتو کنی ! گفتم بازم کن

تهیونگ ابرویی بالا انداخت و با نشستن روی پاهای کوک ضربه ی ارومی به چونش زد

= البته یکی روی گردنت هم هست پس از اونجا شروع می کنم !

با گاز گرفتن لب پایینش گفت و شروع به باز کردن دکمه های لباس کوک کرد

+ یه پلیس لعنتی چرا باید دستگاه تتو خونش داشته باشه ؟

تهیونگ با باز کردن لباس کوک نگاهی به دست های بستش انداخت و قیچی رو از کنار صندلی برداشت

= برای دوستمه ! جئون اگه یکم دیگه ادامه بدی....

با گرفتن قیچی جلوی صورت کوک اخمی کرد و فکش رو بین انگشت هاش گرفت

= با این روی صورت خوشگلت تتو می کنم پس خفه شو !

کوک دست هاش رو مشت کرد و در سکوت با اخم به تهیونگ خیره شد

= پسر خوب

تهیونگ با نیشخندی گفت و با گذاشتن قیچی روی آستین کوک اون رو پاره کرد و لباسش رو پایین انداخت

= این جای سوختگی برای چیه ؟؟

تهیونگ با کشیدن انگشتش روی جای سوختگی قفسه ی سینه ی راست کوک گفت و اخمی کرد

+ مهم نیست

کوک زیر لب زمزمه کرد و با کشیده شدن سوزن تتو روی گردنش هیسی کشید

= احمق نباش جئون خیلی هم مهم حالا بگو !

کوک تکخندی کرد و زیر چشمی به تهیونگ که در حال تتو کردن روی گردنش بود خیره شد

+ وقتی 10 سالم بود یه رستوران آتیش گرفت و من هم داخلش بودم

تهیونگ هومی کرد و با بالا تر کشیدن خودش روی پای کوک لب پایینش رو گاز گرفت و با اخمی دستگاه رو سمت شونه ی کوک برد

+ تو چطور هیچ زخمی نداری ؟؟

تهیونگ با شنیدن حرف کوک کمی مکث کرد و از حرکت دادن اون سوزن روی پوست کوک دست کشید

game !Where stories live. Discover now