part 5

1.2K 253 105
                                    

Need to knew :  Doja cat



× تو؟؟

دستی به کت داخل تنش کشید و با شنیدن صدایی که دو ساعت بخاطرش اینجا نشسته بود لبخند محوی زد

_ مشکلی هست ؟ نکنه از بودنم خوشت نیومده

با نیشخندی گفت و به صندلیش تکیه داد

× نه برعکس شاید دوباره یکی خواست ازیتم کنه و ....

با گرفتن کراوات مرد صورتش رو سمت خودش کشید و لیسی به لبش زد

× بتونم دوباره از لب هات استفاده کنم آقای نامزد به هر حال بهتری راه همین !

مرد نگاهی به لب های پسر مقابلش انداخت و زبونش رو روی لبش کشید

_ یه پسر شیطون

×و یه مرد ساکت و مرموز جالبه مگه نه دو تا قطب مخالف !

نگاهی به چشم های کشیده ی مرد انداخت و سفارشش رو روی میز گذاشت

× مارگاریتات

با آزاد شدن کرواتش اون رو شل کرد و متقابل به چشم های بی پروای پسر خیره شد

_ ولی می دونی بچه قطب های مخالفت که هم رو جذب می کنن !

پسر تکخندی کرد و سمت سکو رفت

×شاید آقای نامزد !

با شنیدن صدای اصلی پسر و لحن پر هیجانش مقداری از مارگاریتاش رو خورد و مشغول ور انداز کردن پسر شد
مثل اینکه حرف هاش تاثیر گذار بود
و این رو می تونست از راحت تر شدن لب  و عادی تر شدن لحن حرف زدنش بفهمه

& گارسون

با شنیدن کلمه ی گارسون اخمی کرد و به وضوح تونست مشت شدن دست های پسر رو ببینه و اون لبخند فیک.... اون لبخند های واقعی پسر رو می خواست
لبخندی که باعث می شد کنار چشم های پسر چین بگیره و چشم هاش حالت یک حلال در بیان

×بفرمایید

& می خوام سفارشم رو عوض کنم

با گرفتن دفترچه ی آبی و کوچیک داخل دستش منتظر به مرد خیره شد و نفسش رو صدا دار بیرون داد

× بفرمایید منتظرم

با دیدن دست مرد که به سمت رون های پسر می رفت اخمی کرد و لیوان رو محکم بین انگشت هاش گرفت ولی....
اون پسر فوق العاده و خیره کننده بود درست مثل چهره و صداش
هر حرکتش....
پر از زیبایی و حیرت انگیز بود
چیزی که بار ها با نگاه کردنش
قرار نبود ازش خسته بشه

پسر با دیدن دست مرد اخمی کرد و با گرفتن مچ مرد دستش اون رو روی میز بزرگی که پر از لیوان های ووتکا بود گذاشت و خودکارش رو وارد دستش کرد

×به نظرم اگه سفارش رو روی دستتون بنویسم راحت تر مگه نه اینطوری سعی نمی کنی جایی که نباید رو باهاش لمس کنی  و....

game !Donde viven las historias. Descúbrelo ahora