Need to knew : Doja cat
× تو؟؟
دستی به کت داخل تنش کشید و با شنیدن صدایی که دو ساعت بخاطرش اینجا نشسته بود لبخند محوی زد
_ مشکلی هست ؟ نکنه از بودنم خوشت نیومده
با نیشخندی گفت و به صندلیش تکیه داد
× نه برعکس شاید دوباره یکی خواست ازیتم کنه و ....
با گرفتن کراوات مرد صورتش رو سمت خودش کشید و لیسی به لبش زد
× بتونم دوباره از لب هات استفاده کنم آقای نامزد به هر حال بهتری راه همین !
مرد نگاهی به لب های پسر مقابلش انداخت و زبونش رو روی لبش کشید
_ یه پسر شیطون
×و یه مرد ساکت و مرموز جالبه مگه نه دو تا قطب مخالف !
نگاهی به چشم های کشیده ی مرد انداخت و سفارشش رو روی میز گذاشت
× مارگاریتات
با آزاد شدن کرواتش اون رو شل کرد و متقابل به چشم های بی پروای پسر خیره شد
_ ولی می دونی بچه قطب های مخالفت که هم رو جذب می کنن !
پسر تکخندی کرد و سمت سکو رفت
×شاید آقای نامزد !
با شنیدن صدای اصلی پسر و لحن پر هیجانش مقداری از مارگاریتاش رو خورد و مشغول ور انداز کردن پسر شد
مثل اینکه حرف هاش تاثیر گذار بود
و این رو می تونست از راحت تر شدن لب و عادی تر شدن لحن حرف زدنش بفهمه& گارسون
با شنیدن کلمه ی گارسون اخمی کرد و به وضوح تونست مشت شدن دست های پسر رو ببینه و اون لبخند فیک.... اون لبخند های واقعی پسر رو می خواست
لبخندی که باعث می شد کنار چشم های پسر چین بگیره و چشم هاش حالت یک حلال در بیان×بفرمایید
& می خوام سفارشم رو عوض کنم
با گرفتن دفترچه ی آبی و کوچیک داخل دستش منتظر به مرد خیره شد و نفسش رو صدا دار بیرون داد
× بفرمایید منتظرم
با دیدن دست مرد که به سمت رون های پسر می رفت اخمی کرد و لیوان رو محکم بین انگشت هاش گرفت ولی....
اون پسر فوق العاده و خیره کننده بود درست مثل چهره و صداش
هر حرکتش....
پر از زیبایی و حیرت انگیز بود
چیزی که بار ها با نگاه کردنش
قرار نبود ازش خسته بشهپسر با دیدن دست مرد اخمی کرد و با گرفتن مچ مرد دستش اون رو روی میز بزرگی که پر از لیوان های ووتکا بود گذاشت و خودکارش رو وارد دستش کرد
×به نظرم اگه سفارش رو روی دستتون بنویسم راحت تر مگه نه اینطوری سعی نمی کنی جایی که نباید رو باهاش لمس کنی و....

ESTÁS LEYENDO
game !
Fanficبا ابروی بالا رفته به مرد که چاقو رو روی گلوی کوک گذاشته بود خیره شد و قهقه ای سر داد = پس تو فکر من تو دام تو گیر افتادم ؟؟ اشک فیک کنار چشمش رو پاک کرد و موهای بلندش رو بالا داد = کاملا اشتباه می کنی من تو این بازی نه برندم و نه بازنده ! بلکه من...