با گذاشتن موهای جین پشت گوشش گفت و لبش رو نوازش کرد
÷پس بیا.....
با بردن دستش به سمت دکمه های لباس نامجون شروع به باز کردنش کرد و نیشخندی زد
÷ این دلتنگی رو از بین ببریم کیم نامجون
با زدن مکی به گردن جین لبش رو روی لبش گذاشت و با خوابوندنش روی میز کمربند شلوارش رو باز کرد
÷اوممم.....امممم
با در اوردن باکسر و شلوار جین لب هاشون رو جدا کرد و با زدن چنگی به رون هاش اون ها رو از هم فاصله داد
% هر چی عروسک بگه !
با گرفتن گازی از رون جین زبون رو تا حفرش ادامه داد و پاهاش رو روی شونش گذاشت
÷ا...اههه...م...مونی
با کشیده شدن زبون نامجون روی حفرش چشم هاش رو روی هم فشورد و چنگی به موهای بلندش زد
÷فاک....آههههه
با وارد شدن زبون نامجون به داخلش قوسی به کمرش داد و انگشتش رو وارد دهنش کرد
÷اومممم.....اومم
با وارد شدن دو تا از انگشت های نامجون به داخلش کنار زبونشجیغی کشید و گازی از انگشتش گرفت
÷هق....اوممم
با در امدن انگشت های نامجون از حفرش با چشم های نمدارش بهش خیره شد و پاهاش رو دور گردن نامجون حلقه کرد
% عروسک اگه درد داشتی.....
با در اوردن انگشت جین از داخل دهنش اون رو سمت دهن خودش برد و بوسه ای روش کاشت
% به من صدمه بزن نه خودت
لبخندی زد و با قرار گرفتن دیک نامجون روی حفرش لبش رو محکم به دندون گرفت
÷ا...اههههه...نامجون
با وارد شدن دیک نامجون به داخلش مچ دست نامجون رو محکم بین انگشت هاش فشورد و چینی به بینیش داد
÷فاک.....اهه....ن....نامجونا
با پاک کردن اشک زیر چشم جین شروع به ضربه زدن کرد و سرش رو به عقب پرت کرد
%اهه...عروسک خوشگل...من
با سریعتر کردن ضرباتش گفت و با شنیدن صدای جیغ جین نیشخندی زد
÷ب..بسته...اهههه...ص....صبر کن
با ایستادن از حرکت از داخل جین بیرون کشید و ابرویی بالا انداخت
% خیلی درد داشت عروسک من...
÷برو بشین روی صندلی
![](https://img.wattpad.com/cover/270467359-288-k663539.jpg)
YOU ARE READING
game !
Fanfictionبا ابروی بالا رفته به مرد که چاقو رو روی گلوی کوک گذاشته بود خیره شد و قهقه ای سر داد = پس تو فکر من تو دام تو گیر افتادم ؟؟ اشک فیک کنار چشمش رو پاک کرد و موهای بلندش رو بالا داد = کاملا اشتباه می کنی من تو این بازی نه برندم و نه بازنده ! بلکه من...