بعد از اینکه قرص رو به تهیونگ داد به صورتش که حالا اروم شده بود نگاه کرد اون لبهای پفکیش رو غنچه کرده بود و مثل غنچه گل رز دیده میشد چشماشو رو هم فشار داد دیگه نمیتونست عشق دوساله ش به اون رو سرکوب کنه خم شد و اروم لبش رو روی لب تهیونگ قرار داد و خیلی اروم به لب پایینش مک میزد
-نهه
سریع لب هاشو جدا کرد یه نگاه به شلوارش کرد که خیس شده بود وارد حمام شد تا خودشو راحت کنه اون بچه ناجور تحریکش کرده بود
چند دقیقه بعد با اه غلیظی تو دستش اومد
-آه اگه الفا های دیگه بفهمن که با وجود این امگای کیوت و هات که تو هیته برا خودم جق زدم اسم گرگ رو از روم برمیدارن و بهم میگن خر
وارد اتاق شد فرومون های تهیونگ ضعیف تر شده بود و نشون میداد قرص تاثیر خودشو گذاشته بود بخاطر ارضا شدن خیلی خسته بود و کنار تهیونگ دراز کشید
-وای خدایا این بچه همیشه اینقدر نازه اگه جفتش باشم هر روز با این صحنه مواجه میشم؟؟؟
کم کم چشماش بسته شد
با نفس های عمیقی که تو گردنش حس میکرد از خواب بیدار شد
چند ثانیه بعد به خودش اومد اون تو بغل یه الفا بیدار شده بود
+فاک من چیکار کردم ؟؟؟
به زور دست الفا که رو سینش بود و پاش که دور کمرش حلقه شده بود کنار زد و سرش رو از رو دستش برداشت
با فکر به اینکه شاید تو هیتش با این الفا خوابیده اونو به گریه انداخت
با صدای هق هقی از خواب بیدار شد و دید صورت اون امگا کوچولو پر از اشکه
-هی چت شده چرا داری گریه میکنی
+نههه من تو هیتم با تو خوابیدم اصن من اینجا چیکار میکنم ...به چه حقی منو اوردی تو این هتل کوفتی ..جواب مامان بابامو چی بدم بگم تو دومین هیتم نتونستم ....نتونستم جلو خودمو بگیرم و با یه الفای کوفتی خوابیدم (با گریه)
جونگ کوک هزار بار خدارو شکر کرد که خودشو کنترل کرده و با اون نخوابیده
-هی من باهات نخوابیدم فقط مواظبت بودم
+دروغ نگوووو ...شما الفاهای حشری امکان نداره از این شرایط استفاده نکنین
-یه نگاه به خودت بنداز رو گردنت مارک داری؟؟کمرو پشتت درد میکنه؟؟؟
+نه
-خب پس چجوری با من خوابیدی؟؟؟
+واقعا تو با من نخوابیدی ؟؟
-معلومه که نه
با خوشحالی جونگ کوک رو بغل کرد
+ممنون الفا ممنون که کمکم کردی
جونگ کوک تو دلش برا معصومیتش ضعف رفت
-خب حالا اشکاتو پاک کن
وقتی اشکاشو پاک کرد و دیدش واضح شد جونگ کوک رو دید
+جو..جونگ...جونگ کوک؟؟؟؟
-چیه تعجب کردی ؟؟من فقط اوازه ام بد درفته وگرنه تا به حال با یه نفرم نخوابیدم
+بازم ممنون
-خب میدونی که کار خیلی سختی کردم که هر الفایی از پسش بر نمیاد درسته؟؟؟
+اوهوم
-باید جبران کنی
+چجوری؟؟
-خب بیا از این به بعد صمیمی تر باشیم من و تو به عنوان دوست صمیمی
+نمیشه
-چرا؟؟
+خب چون تو الفایی و منم امگام
-این کلیشه ها و باید نباید ها رو بنداز دور
+خب از اونجایی که من بهت مدیونم قبول میکنم
-خب حالا برو دوش بگیر که ببرمت خونتون همین الانشم یک ساعت از تعطیل شدن مدرسه میگذره
با شنیدن این موضوع موهاشو کشید وای حالا به مامانم چی بگم تو برو حموم بقیه ش با من
به یه حرکت از روی دیوار پرید
+هی من نمیتونم بیام
راست میگفت حواسش به امگای پشت سرش نبود دوباره برگشت و از رو دیوار پرید واسه تهیونگ قلاب گرفت تهیونگ از رو دیوار پرید
+واو چقد باحال بود
-نگو که تاحالا از رو دیوار نپریده بودی
+نپریده بودم خب میدونی همه دوستمام امگان و خب امگا ها باید بدنشونو سالم نگه دارن و از این کارا نمیکنن
-عیبی نداره از این به بعد یه رفیق الفا داری همه اینکارا رو باهم میکنیم
+واقعنی
-اره واقعنی
-کدوم اتاقته ؟؟؟
+این
-خوبه ارتفاعش زیاد نیست
دستشو قلاب کرد و تهیونگ از پنجره وارد اتاقش شد
-خب ببین تو موقعی مدرسه تعطیل شد اومدی اینجا و تو اتاقت درس میخوندی اوکی ؟؟
+باشه همینو بهشون میگم مرسی جونگ کوکاااااا
-دوست دارم رفیق کوچولوی من
تهیونگ نفهمید که اون یه اعتراف عاشقانه ست نه یه اعتراف دوستانه
واوووو چه روز هیجان انگیزی چرا خودشو محدود به دوستی با امگاهای بیمصرف میکرد؟؟
امروز با اون الفای کله خراب کلی بهش خوش گذشته بود
+آها بهتره از الان اون قرص هیت کوفتی رو بزاره تو کیفش تا سری بعد از این مشکلات پیش نیاد
از کمدش یه خشاب قرص برداشت و تو کوله قرمزش گذاشت
و سراغ کتاب درسیش رفت هرچی نباشه اون دانش اموز ممتاز کلاس بود کسی که دوسالو جهشی خونده بود اون امگای شونزده ساله با بچه های هیجده ساله همکلاس بود از جمله همکلاسیاش که تازگی رفیقش شده بودجئون جونگ کوک وارث شرکت واردات ماشین که از طرف پدرش بهش میرسید و وارث کارخانه لوازم ارایشی که از طرف مادرش بهش میرسید
+او مامان کی اومدی
$همین الان اون مدل های احمق
وقتی ۱۷ سالت شد تو رو مدل اون کمپانی فاکی میکنم تا از دست مدلاش راحت شم چقد اخه اینا فیس و افاده دارن و چقدر هم دست و پا چلفتی ان
+باز چی شده
$این دختره احمق
+کدوم ؟؟
$امبر وسط فشن شو خورد زمین
+حرص نخور پیر میشی
$تهیونگ
+بله
$چرا بوی الفا میدی
+نه من با الفایی نبودم چطور ممکنه
بینیش رو نزدیک گردن تهیونگ اورد
$تهیونگ کجا بودی ؟؟؟
این رایحه یه الفای جئونه اونم نه هر جئونی اون بوهای خوش و عجیب و غریب متعلق به شاخه اصلی خاندان جئونه
+مامان چی داری میگی؟؟
$تهیونگ!از صد کیلومتریت میشه بوی خاک نم خورده روی رایحه بلوبری تشخیص داد
+ببخشید
$چیکار کردین؟؟؟بوش خیلی شدیده
+مامان بخدا هیچکار
$خدا مرگم بده امروز هیتت بود و تو رفتی پیش اون الفای کوفتی ؟؟؟میدونی اگه بچه دار بشی چی میشه ؟؟
+مامان بخدا باهاش سکس نکردم
$امکان نداره این بوی غلیظ در این صورت روت میمونه فقط اگه باهاش سکس کرده باشی این جوری غلیظ رایحه ش مونگار میشه
_________________________________________
YOU ARE READING
Blueberry scent
RandomCouple: kookv،mintae(minho+taehyung) Genre:romance،omegaverse,mpreg ☆توجه: این فیک با اجازه ی نویسنده ی اصلی به کاپل کوکوی بازگردانی شده است☆ ورژن تهجین این فیک در همین اکانت اپ میشود😄 °•○●•°°•○●•°°•○●•° +جناب قاضی الفای من ناتوانی...