زنگ تفریح خورده بود و کن مشغول بررسی نمرات تهیونگ بود که ببینه می تونه بهش کمک کنه یا نه
$اوووووم نمراتش خوبه،اوه مای گاد حتی دو سال جهشی خونده؟؟؟باید باهاش طرح دوستی بریزم من باید به هدفم برسم
.
.
.
وقتی زنگ خورد تهیونگ با تمام سرعت از کلاس خارج شد که نکنه اون الفای احمق دوباره جلوی همه ببوسدش و حرفای عاشقانه بزنه
تو راه رفت سمت جایی که خیلی خلوت بود و کتاب دوست داشتنیش یعنی رمان خون قرمز رو هم با خوش برده بود تا بخونه اما از الفایی که پشت سرش دنبالش راه افتاده بود خبر نداشت
وقتی به اون گوشه ی خلوت رسید بدن نحیفش رو توی سه گوش دیوار جا کرد و نشست ولی یه الفا رو دید
+اووووم سلام؟
الفا یقه ی تهیونگ رو با گرفت و با عصبانیت از بین دندوناش غرید
&هرزه ی جئون شدی؟؟؟وقتی مارکت کردم و نتونستی باهاش باشی میفهمی هرزه ی کی هستی
یقه ی لباس تهیونگ رو پاره کرد و دندون های نیشش رو روی پوست عسلیه ترقوه ی تهیونگ تنظیم کرد(بچه ها نمیخواد بهش تجاوز کنه فقط میخواد به زور مارکش کنه)
.
.
.
(جونگکوک)
خب خب ببینم اون امگای شیطون کجاست
-هی هی سانا امگای منو ندیدی؟
₩جوگیر نباش کوک!منظورت تهیونگه؟
-جوگیر نیستم ته امگای منه و اره دنبالش می گردم
₩چمی دونم لابد رفته گوشه ی دنجش داره کتاب میخونه
-اوممم کجاست؟
₩پشت ساختماون مدرسه ،توی حیات پشتی یه پیچ هست باید جلوبری یه سه گوش بین دیواره و خب تهیونگ همیشه تو اون سه گوش میشینه
-اوکی مرسی
(اون چموش کوچولو) و خندید و به سمت ادرسی که سانا داده بود رفت
.
.
.
رنگ چشمای تهیونگ در حال جنگ بود و بین بنفش و ابی و میچرخید اما قبل از اینکه اون دندونای تیز گردنش رو بشکافه اون سایه از روش برداشته شد و بعد الفایی بود که به صورت الفای دیگه مشت میزد
الفای متجاوز فرار کرد و الفای دیگه سمت تهیونگ اومد
$هی حالت خوبه؟؟؟
+کن؟؟؟
$اره خودمم
+ممنونم
ولی جونگکوک که داشت کن و تهیونگ رو میدید اشتباه برداشت کرد و مشت دردناکی به صورت کن
زد
$یاااا چیکار میکنی؟؟
-لعنتی با امگای من؟؟؟میکشمت
$چی...می....گی...امگای...تو...
جونگکوک همونطور که مشت زد جواب کن رو داد
-اره امگای من همه میدونن اون امگای منه
+کوکی عزیزم تقصیر اون نیست
بازوشو گرفت و کشید
-ولم کن بزار تکلیفم رو با این روشن کنم
+کوک اون تکلیفش مشخصه اون منو نجات داد
کوک با این حرف از روی کن بلند شد
-منظورت چیه؟
و تهیونگ همه چیز رو برای کوک توضیح داد
-اووومممم معذرت میخوام
$عیبی نداره فقط دستت خیلی سنگینه
+ممنون اگه نبودی تا الان مارک شده بودم
$خوب به نظرم یکار برای جبران میتونی بکنی
+چیکار؟هرکاری باشه می کنم
-یاااا یعنی چی هر کاری می کنم؟؟؟؟اگه گفت امگای من بشو میشی؟؟؟
تهیونگ چشمی چرخوند
+کوک بچه بازی درنیار منظورش اون نیست
$خب میخوام تو درسام بهم کمک کنی
+باشه -امکان نداره
+چرا اونوقت ؟؟؟
-چرا اونوقت من باید امگام رو با یه الفا تنهابزارم
+کوکی گیر نده اون نجاتم داد
-باشه تمامی جلسات با حضور اینجانب برگزار میشه
+$قبوله
+ولی کوک اگر بخوای مثل دیروز سر درس مسخره بازی دربیاری پرتت میکنم بیرون
-یا من الفاتم چطور جرئت میکنی اینطوری باهام حرف بزنی ؟؟؟
+اوکی از اتاقم خارجت میکنم
-یااا
تهیونگ بدون محل دادن به کوک به سمت کلاس دوید
و این کن بود که از کیوتی کاپل رو به روش ذوق مرگ شده بود
ته نشست رو نمیکت و کوک کیفشو اورد و کنارش نشست
+ولی اینجا جای کایه
-عیب نداره خودم درستش میکنم بعدشم حق نداری بدون من زنگ تفریح بری بیرون
+اگه شرایط عادی بود با این حرفت جرت میدادم ولی خب الان خودمم میترسم
*هوی جئون اینجا جای منه
-جابه جا شدی بتا از این به بعد من کنار امگام میشینم
و خب کی جرئت داشت به اون الفا نه بگه
زنگ ریاضی بود برعکس ته که نوت برداری میکرد کوک سرش رو رو میز گذاشت و خوابید وقتی زنگ خورد کم کم معلم و دانش اموزا خارج شدن به طوریکه تو کلاس فقط اون دوتا بودن
+خوابه ؟؟؟چیزی میشه اگه دیدش بزنم ؟؟؟
نگاهی به جونگکوک خواب انداخت و گفت
+جذابه و قدرتمند
برای اینکه بهتر دیدش بزنه رو به صورت جونگکوک صورتش رو رو میز گذاشت و مشغول دیدنش شد
بعد از چند دقیقه چشمای جونگکوک باز شد
و یه نگاه به ته انداخت
-میدونم ،خیلی جذابم
+نخیرم فقط...فقط
-فقط چی ته ؟؟؟
تهیونگ که شکه شده بود گفت
+هیچی فقط دماغت خیلی بزرگه
کوک خندید و سرش رو از میز برداشت ته هم به تبعیت از اون سرش رو برداشت و منتظر جواب کوک شد
وقتی خنده اش تموم شد
-تا حالا که مزاحممون نبوده
+ها؟؟؟؟
جونگکوک گردن تهیونگ گرفت و به سمت خودش کشید و لباش رو عمیق بوسید
-خب؟؟؟الان مزاحم بود ؟؟؟
تهیونگ شکه به الفای شیطونش نگاه میکرد و دست اخر نیشگونی از بازوش گرفت و هردوباهم خندیدن
-دوست دارم تهیونگ هر روز اینو بهت میگم که بدونی یکی جونش بهت بنده
+خب منم ...منم فکر میکنم دوست دارم کوکی دوست دارم همیشه پیشم باشی
جونگکوک با این حرف ته لبخندی زد و لب های تهیونگ رو دوباره بوسید
-منم دوست دارم همیشه پیشم باشی امگای نازم
___________________
اره دیگه کن هم اینجوری با کوکوی دوست شده🤧
ممنون از کسایی که ووت میدن و کامنت میزارن 💋
به قول نوسنده ی اصلی ای که دستت میرسد ووتی بکن😂
درمورد رنگ چشم ها:
رنگ چشم امگاهای قوی ابیه مثل رانگ چشمای تهیونگ توی حالت گرگش
رنگ چشم امگاهای ضعیف سبزه
رنگ چشم الفاهایی که خیلی قوین(تاپِ تاپان🤣) قرمزه مثل رنگ چشمای کوک تو حالت گرگیش
بعدش الفاهای چشم بنفشن که قابلیت مقابله با الفاهای چشم قرمز رو دارن
رنگ های دیگه هم برای بقیه ی الفاهای معمولی یا تقریبا ضعیف و بتاهاست
پارت بعدی هشتم اپ میشه💃💃💃💃
YOU ARE READING
Blueberry scent
RandomCouple: kookv،mintae(minho+taehyung) Genre:romance،omegaverse,mpreg ☆توجه: این فیک با اجازه ی نویسنده ی اصلی به کاپل کوکوی بازگردانی شده است☆ ورژن تهجین این فیک در همین اکانت اپ میشود😄 °•○●•°°•○●•°°•○●•° +جناب قاضی الفای من ناتوانی...