Part 18

1.1K 132 13
                                    

جونگکوک:
ب..باورم نمیشه ی..یعنی الان منو رد کرد منی که اینهمه بهم گفت دوسم داره به همین زودی همه چیو فراموش کرد؟؟؟فقط منم که دارم عذاب میکشم؟؟؟با صدای زنگ موبایلم از فکر و خیال اومدم بیرون

-نامجون یه وقت دیگه زنگ بزن
£نه جونگکوک قطع نکن خیلی مهمه
-نامجون واقعا نمی..‌
£لعنتی تو ..تو قبول کردی با هیونا نامزد کنی؟؟؟
-چ..چی؟چی داری میگی ؟؟
£همه جا نوشته تو و هیونا با هم نامزدین؟؟؟
-کجا؟؟؟دقیقا کجا ؟؟
£نمیدونم یه بیانیه پخش شده که به علت نامزدی شما دو تا قرار شرکتتون با شرکت چوی ادغام بشه
-کِی؟؟چرا من نفهمیدم ؟؟؟
£خبر مال بیست دقیقه پیشه
-من اون پیرمرد رو میکشم
.
.
‌.
÷اقای سونگ (مشاور مالی شرکت جئون) نظر شما چیه ؟؟
=بهترین کاری که میتونستین بکنین علاوه بر اون نوه دیگرتون هم جفت تنها وارث کیم اند و این شرکت ها دیگه امپراطوری نیستند یه چیزی فراتر از اون، پیشنهادم اینه که کدورت ها رو با نوه ارشدتون کنار بزارید
÷واقعا لازمه؟؟ میدونی هیچ از اون حرومزاده خوشم نمیاد
=با توجه به هدفتون بله
÷اوه پسرم خوش اومدی فکر نمیکردم با دعوایی که امروز صبح کردی دوباره پاتو تو شرکت بزاری
-اگه پاتونو از زندگی من بکشین بیرون مطمئنن همین کارو میکنم
÷منظورت چیه جونگکوک من فقط صلاح تو رو میخوام
-میشه لطف کنی و صلاح منو نخوای ؟؟هااا؟؟
گفتی برش میگردونی بعد زدی زیرش حداقل ازم دورش نکن این مسخره بازیا چیه نامزدی چیه ؟؟؟
÷این منم باید بپرسم این مسخره بازیا چیه احمق تو بزرگترین شانس دنیا رو اوردی جفت شدن با هیونا چیزی جز شانس نیست که توی احمق داری بهش پشت پا میزنی !اونوقت چی ؟افتادی دنبال یه امگای مارک شده که از قضا الفاش زنده ست و دارن با هم زندگی میکنن چرا مثل الفا های دیگه جفتتو نمیخوای؟ مثل الفای دیگه از جفتت محافظت نمیکنی ؟؟ها؟؟چت شده پسره ی احمق میخوای تا اخر عمردنبال اون امگا باشی؟؟
امگای تو کسیه که هر الفایی ارزوشو داره بفهم
-ولی من ارزوشو ندارم نمیخوامش من ..من فقط ارزوی داشتن یکیو دارم خودت میدونی تا وقتی بدستش نیارم ول کن ماجرا نیستم و تو همین الان رو اون خبرکوفتی سرپوش میذاری وگرنه هرچیزی که تو این شرکت داری که همه شونم به نام منه به اتیش میکشم
÷جونگکوک..
÷پسره ی احمق
.
.
.
$مینهو
#بله مادر
$بهتر نیست مثل جفت های دیگه دست جفتت رو بگیری و برین خونه خودتون؟؟؟
#خودمم دوست دارم ولی فکر کردم بهتره مراعات حال تهیونگ رو بکنم
+نیازی نیست مگه من چمه که نیاز به مراعات داشته باشم منم مثل دیگران
#وا..واقعا الان راضی هستی ؟؟
+گفتم که اره فقط یه جای دیگه باشه تو اون ساختمون احساس خفگی بهم دست میده
#باشه باشه هرچی تو بگی
$عالیه
#خب من دیگه میرم یکم دیر وقته
$میموندی پسرم
#نه ممنون یکم کار دارم تو مطب
$خب پس به سلامت
+خداحافظ
.
.
.

€هیچ معلوم هست چیکار میکنی پسره احمق؟؟
میخوای با اون الفا بری تو یه خونه ؟؟همه حرفاتونو از تو اتاق شنیدم
+ولم کن هوسوکا بالاخره که باید برم
€الان تا چند وقت دیگه خیلی فرق داره
+چه فرقی مثلا؟؟؟
€چه میدونم
+ببین خودتم نمیدونی بعدشم اینجوری خیلی بهتره راحت تر به الفا عادت میکنم و اون رو فراموش میکنم
واقعا دلم نمیخواد به سرنوشت خالم دچار بشم تا همینجا هم که باهام راه اومده مراعاتم رو کرده وگرنه الفا های دیگه تحمل نمیکنن امگاشون الفای دیگه ای رو دوست داشته باشه
€حالا که فکر میکنم میبینم درست میگی
+معلومه که درست میگم بتای احمق
€ناراحت شدی ؟؟
+از چی ؟؟
€از اینکه نامزد کرده
+تصمیم گرفتم بهش فکر نکنم و اون قسمت از ذهنم که خاطراتی با هاش دارم و از ذهنم حذف کنم
€اینطوری راحتتره نه ؟؟
+اوهوم ...ببینم تو نمیخوای بری خونتون ؟؟
€چرا راست میگی ..من دیگه برم
+راستی از کن خبر نداری ؟؟؟کم پیداست
€اون احمق جفت احمق تر از خودشو پیدا کرده
+اوو واقعا کیه حالا ؟؟
€کراشش
+دروغ میگی سانا؟؟؟
€اره سانا جفتش بود
+هووم ...میری یا پرتت کنم بیرون ؟؟
€منکه داشتم میرفتم خودت منو گرفتی به حرف
+داری میری برق و خاموش کن
€باشه خدافظ
+خداحافظ
با صدای بسته شدن در اشک های تهیونگ دوباره که بالش رو خیس میکرد
.
‌.
.
-نامجونااا
£جونگکوکااااا
-نامجوناااتا؟؟؟
£هاااا
-بنظرت من چرا جفتمو دوست ندارم چرا مث الفای دیگه نیستم هاااا؟؟؟چرا هنوز دنبال تهیونگم ؟؟؟
£چون تو یه عاشق ...کوری
و یه شات دیگه زد
£بهتره با پدر بزگت لج نکنی و ادای نامزد خوبو در بیاری تا نقشمون پیش بره
-این بی نقص ترین نقشه عمرمه که کشیدم
£هع تو کشیدی دقیقا کی تو زندگیت نقشه کشیدی که بار دومت باشه ؟؟؟
-خَ...فه
جونگکوک خواست یه شات دیگه بزنه که یونگی جام رو ازش گرفت
*نامجون تو هنوز به سن قانونی نرسیدی و هرشب با این احمق باهم مست میکنین
و تو جونگکوک برو یه همراه دیگه پیدا کن برا بالا زدن
کارت بکار نامجون نباشه حس میکنم هر دوتون شکست عشقی خوردین هرشب باید شما دوتا رو از اینجا جمع کنم
-گیی..ر نده یونگیااا
*باشه فقط شما دوتا تن لشو چجوری ببرم تو خونه
____________________________________

یکی از بچه ها پارت قبل می گفت من با ترسو لرز هر پارت و باز می کنم از بس اتفاقای عجیب میفته
عزیزم هر جا هستی بدون که ما همدردیم🤣

Blueberry scentWhere stories live. Discover now