part 4

2K 212 7
                                    

$تهیونگ من مادرتم بهم بگو چیکار کردی که جمعش کنم
+مامان من تو هیت بودم و اون با رایحه ش منو اروم کرد به خدا همین حتی بهم دست نزد
$کدوم جئون بوده بگو کدوم الفای جئون بوده ؟؟
+جئون ...جئون جونگ کوک
$دیگه به اون الفا نزدیک نمیشی باشه این اشتباه اولته بخاطر همین بهت اسون میگیرم
ذهن میا (مادر تهیونگ)
$نمیفهمم اگه کاری نکردن نباید بوش اینقدر شدید باشه فردا باید برم پیش کشیش (بعدا میفهمین چرا کشیش )
.
.
‌.
٪اه دوباره با کدوم امگایی بودی کوک؟؟اوم چقد خوشبوعه
-باهاش نبودم
٪از شدت رایحه ش معلومه
-بابا باهاش کاری نکردم
٪وچرا ؟؟تو که از هر فرصتی استفاده میکردی
-اون واسم فرق داره دلم میخواد قلبشو داشته باشم تا جسمشو
٪اُوهو ببینم کدوم امگایی دل الفا کوچولوی مارو برده ؟از کی دوسش داری؟
-خیلی وقته بابا
٪حالا کی هست
-کیم تهیونگ
٪اسم باباش خودشو که نمیشناسم
-کیم سوک جون
٪عه اینکه پسر پسر عموی عزیزمه
-واقعا؟؟
٪اره قبلنا خیلی باهم خوب بودیم وقتی پدرش مرد با خانواده پدریش قطع ارتباط کرد
-میگم بابا من ...من حدود دوساله تهیونگو دوست دارم احساس کشش عجیبی بهش دارم میشه ...میشه _
٪واقعا میخوایش؟؟؟مطمئنی ؟؟؟داشتن یه امگا مسئولیت پذیری میخواد به خصوص اگه جفت مقدر شده ت نباشه میخوای جفتتو رد کنی؟؟؟
-من مطمئنم اون جفت مقدر شده منه بعدم نباشه من اون امگا رو میخوام حتی اگه جفتم نباشه میدونی که هرچی بخوام رو بدست میارم و مطمئنم که دوسش دارم و مسئولیتش رو هم قبول میکنم ،نمیشه بهشون بگی؟؟
٪ایگووو یه الفا کوچولو اینجا خیلی بی قراره ،باشه ببینم چی میشه
-یعنی چی ببینم چی میشه
٪یعنی تمام تلاشم رو میکنم شاید این تهیونگ خواست با جفت مقدر شده ش زندگی کنه حتی اگه تو رو بخواد بعضی خانواده ها نمیذارن و بچه امگاشون باید با جفت مقدر شدش باشه
-نه میدونم خانوادش اینطور نیستن و در مورد خودش ، فقط باید دلش رو بدست بیارم
٪خب جفتش رو میخوای چیکار کنی؟؟؟ببین به من و مادرت نگاه نکن که جفت مقدر شده نیستیم و با هم ازدواج کردیم مادرت الفا بود جفتش مسئله مهمیه میخوای چیکارش کنی؟؟؟
-خب من حساب کردم تهیونگ دو ماه دیگه ۱۷ سالش میشه اگه شب قبلش مارکش کنم حتی اگه اون جفت کوفیتی پیدا بشه نمی تونه کاری بکنه بعدشم شاید اصن خودم جفتش باشم با توجه به تاثیری که روم داره
٪اوهوم اینم فکر خوبیه حالا اخر هفته میرم با خانوادش صحبت میکنم
.
.
.
(بچه ها این علامت های اضافی بچه های کلاس هستن فقط بدونین+تهیونگه و-کوک هست)
کیفش رو برداشت و از ماشین پیاده شد
×اوه خدایاااا هیچی بلد نیستم سه تا فصل از ۱۰ تا فصلو نخوندم
+لیسا ؟باز چیشده رای ناله میکنی؟؟
×هوی همه رو مث خودت ندون من همش هفت تا فصل خوندم هیچی بلد نیستم
#بچه ها منکه میدونستم اخرش نمیفهمم و می افتم تصمیم گرفتم تقلب کنم
+واقعا خیلی باهوشی چجوری میخوای تقلب کنی جنی وسط امتحان با اون همه مراقب
#سخته ولی....شدنیه
+به جای اینکه به راه حل تقلب فکر کنی مینشستی چهار تا درس میخوندی که حداقل نیوفتی
داشتم با بچه ها بحث میکردم که دستی رو شونم نشست و دوباره اون بوی فوق العاده ...خاک نم خورده
درسته مامانم بهم گفت باهاش نباشم ولی من و اون فقط دوستیم نمیخوام به دورانی برگردم که فقط با این امگا ها میچرخیدم اون الفا واقعا باحال بود
تازه وقتی رسیدم خونه زود دوش میگیرم که رایحه ش پاک بشه
+اوم سلام
-سلام تهیونگ واسه امتحان خوندی ؟؟؟
+خب با توجه به اتفاقات دیروز نه !ولی خوب تو طول سال خونده بودم تو چی ؟؟
-منکه کلا گذاشتم شب امتحان بخونم ولی خب ...نشد ولش کن بابام به مدیر پول میده نمره قبولی رو رد کنه برام
+واقعا متاسفم ...اگه بخاطر من امتحان رو رد بشی چی؟؟
-بیخیال بابا بخاطر تو ؟؟؟اصلا برگردیم به سه ساعت قبل از اون حادثه و اون اتفاق نمی افتاد مطمئنن بازم نمیخوندم فوقش همراه نامجون میرفتم کلاب
+نامجون؟؟
-منظورم نامجون سال پایینیه اونقدر مغز نداره کلاساشو پاس کنه چه برسه به اینکه مثل تو جهشی بخونه (چیه خوب؟همه جا که نامجون نبود ایکیوش ۱۴۶ باشه که اینجا وجهه ی خرابکار و کیوتشو داریم😁)
+اهان اون الفای کیوت و بامزه رو میگی کراش نصف امگاهاست ؟
-چی چرا باید اون کراش امگاها باشه اونم باوجود من (غرید و گفت )
+نه نه تو رتبه اول تویی ولی خب تو خیلی کم روی خوش نشون میدی و خب نامجون با امگاها صمیمی تر و دست یافتنی تره !
-روش کراش داری ؟؟
+خب...خب
-من دوستتم بهم بگو
+خب میدونی ترجیح میدم رو کسی کراش نزنم و منتظر جفت مقدر شدم بمونم
جونگ کوک انگار اب سرد رو سرش ریخته باشن حتی اگه میگفت رو نامجون کراش داره قابل هضم تر بود
.
چی میگفتم بگم رو اون الفای لعنتی با اون چال گونه ی جذابش کراش داشتمو نگفتم ؟؟؟؟
-کام آن نکنه خانوادت از اوناست که حتما باید با جفت مقدر شدت باشی این کلیشه ها رو بنداز دور
+خب میدونی جفت ها اگه به سن ۱۷ هم نرسن همدیگه رو جذب میکنن چه جذاب باشن چه نباشن به جفت خودشون جذب میشن و خب تعداد خیلی کمی حدود دو درصد با جفت مقدر شدشون ازدواج نمیکنن و ردش میکنن و با یکی دیگه ازدواج میکنن
جونگ کوک هی با خودش میگفت اگه جفت مقدر شده ش نباشم ردم میکنه یانه ؟؟؟تو همین افکار بود که دیوونه شد و گفت
-خب چی میشه من تو هم جزو اون دو درصد باشیم ؟؟
و بدون توجه به زمان و مکان لب هاشو به لبهای تهیونگ رسوند و اونا رو عمیق بوسید
کل کلاس شوکه بودن حتی معلمی که داشت برگه های امتحانی رو مرتب میکرد اون دو تا اینقدر غرق همدیگه بودن که متوجه ورود معلم نشدن
و معلم زود تر از شوک در اومد و گفت خب به اندازه کافی از فیلم عاشقانه تون و احساساتتون لذت بردیم الفا جئون بشین سر جات میخوام برگه ها رو پخش کنم
بعد از اینکه بچه ها از شوک در اومدن همه هوووکشیدن باورشون نمیشد اون الفای سگ اخلاقی که از امگاها متنفر بود عاشق یه امگا شده
وحالا تهیونگی که هنوز در شوک بود و دستاشو روی لبش گذاشت
(ذهن تهیونگ)
واقعا منو بوسید ؟؟؟
چرا بدم نیومد؟؟
چرا پسش نزدم ؟؟؟
چقد لب هاش داغ و شیرین بود لذت بردم؟؟؟اره من از اون بوسه لذت بردم چرا فکر میکنم خیلی وقته که منتظر این بوسه ام ؟؟؟
-لبای نرم و شیرینی داری دوست دارم از این به بعد بیشتر بچشمشون
.
شت اگه مامانم بفهمه منو بوسیده چیکار کنم ؟؟؟یعنی اون منو به عنوان دوستش نمیخواد ؟؟؟
تو این افکار بود که صدای در گوشش که ابراز عشق میکرد و نشنید
-دوست دارم ، بیشتر از هرکسی عاشقتم از دیروز بیشتر و از فردا کمتر ...مال من باش
کوک اینو گفت و رو صندلیش نشست و نفهمید تهیونگ هیچکدوم از اون حرفا روبخاطر شُک نفهمید
و از کارش کاملا راضی بود
و حرکت بعدی ورقه های امتحانی بود که دست به دست میشد
.
.
.
#وای امتحانو چیکار کردین؟؟؟
×ریدم توقع که نداری بعد از کاری که جئون کرد حواسم سر جاش باشه همون هفتا فصلم پرید
#منم که برگه تقلبم رو گرفت و برگم رو جرواجر کرد
^دلم میخواد بدونم بعد از اون اعتراف سونهی چه واکنشی نشون میده با اون کراش عظیمش
÷اره ولی خداییش خیلی از امگاها ناراحت شدن بابت این اتفاق خب جئون جونگ کوک یه الفای خاص بود که همه میخواستنش ولی بنظرم هیچکس بیشتر از تهیونگ لیاقتشو نداره
&انگار فقط امگاها نیستن که عصبین از چشم الفاها خون میچکه
×خب اره هرچه قدر جونگ کوک کراش امگاهاست تهیونگم کراش الفاهاست
^چرا جوابشو نداد؟؟؟
&به نظرت تهیونگ ردش میکنه؟؟؟
×نه بابا مگه دیوونه ست فقط شوکه شده بود بدبخت
€ولی خداییش فکر نمیکردم جونگ کوک اینقد الفای احساساتی باشه از اوناست که همه چیز و پای عشقشون میریزن
#اره بابا دیدی چی گفت شاعرم شده بود (دوست دارم بیشتر از هرکسی عاشقتم بیشتر از دیروز کمتر از فردا )
من جای تهیونگ بودم وقتی بهم میگفت مال من باش صد در صد جان به جان افرین تسلیم میکردم
^الهی ،اینارو ول کن الفا ها رو نگا چه پریشونن همچین صحنه ای کم پیش میاد
$بچه ها دقت کردین هیچ ایرادی از کاپلشون نمی تونیم بگیریم اونا واقعا برا هم ساخته شدن
٪به احتمال زیاد جفت همن چون تهیونگ به سنش نرسیده متوجه نمیشن
تهیونگ همه این حرفا رو میشنید ولی نمیدونست چیکار کنه حتی چی در جوابش بهشون بگه واقعا هم خوشحال بود هم ناراحت خوشحال بخاطر اعتراف جذاب ترین الفا به اون و ناراحت برای گرفتن کراش صمیمی ترین دوستش سونهی
______________
بچه ها یه نکته تو این فیک نامجون از کوک و یونگی کوچیک تره 🤗 در واقع همسن تهیونگه و ۲ سال کوچکتر از هیونگاشه
این فیک رو دوست بدارید خیلی نازه😍

Blueberry scentWhere stories live. Discover now