از زبان زين
-----------------------------------------
-فاك رزالي ، فاك ...چرا هيچ ليوان ديگه اي توي يخچال نيست ؟
با صداي بلند گفتمو ، انگار هيچ كسي نميشنوه .
من واقعا حالم بده و اگه الان يه كاري واسم نكنن ، من حتما كارايي را ك نبايد بكنم را انجام ميدم .
-تو ميتوني بري يكي واسه ي خودت پيدا كني ، زين ، اصلا مگه تو خيلي وقت نبود ك ...
اون ناخوناشو سوهان ميكشيد و يكي از پا هاشو روي اون يكي انداخته و اگه من نميتونستم اون زهن لعنتيشو بخونم ، الا اون دهن گشادش ، قبل از اين ك من بخوام كاري كنم باز ميشد .
-خفه شو رز.. خفه شو ! منو نميخوام ك الان اون موهاي حالت دار بولندت بهم بخوره .
اون الان از جاش بلند شده و داره توي زهنش به من فحش ميده ، اون با نگاهش منو تهديد ميكنه و اون هنوز نفهميده من ازش قوي ترم ؟ولي اين اصلا الان مهم نيست و تنها چيزي ك مهمه ، اينه ك من بايد از اينجا دور شم ، اونقدري ك ديگه نتونم چيزي حس كنم و به كارم برسم !
-----------------------------------------
از زبان أشلي
اتاقي ك هري توش خوابيده بود ، خيلي كوچيك بود و من در آينده خفه ميشم .
اون پرستار ، يا هر چي ، انگار اصلا حواسش به من نبود ، و من نميدونم اون چه پرستاريه ؟
اينجا همه چي سفيده و من ميتونم صداي ناله هاي هري را از دهن نيمه باز هري بشنوم ، يا شايد خر و پفه ؟
نميدونم ...
اون صورتش بي نقصه و من از زين متنفرم ك اين بلا را سرش آورد .
ولي زين يه چيزي داره ك هيچكس نداره ، يه نيروي كششي ، يا هر چي مثل اينكه ، وقتي پيششم اون جاي خالي عميق را توي قلبم حس نميكنم .
نه ، نه
اين نميتونه درست باشه و اون عجيبه ، فقط به خاطر همينه .
تو نبايد بزاري كنجكاويت واست تله درست كنه و تو گول كنجكاويتو بخوري ، اون فقط ميخواد ك تو درگير يه موجود افسانه اي بشي ؟
من به خاطر حرفم خنديدم و زود جلوشو گرفتم ، چون نميخوام هري از خواب شيرينش بيدار بشه ؟
من واقعا احتياج به يه جاي خوب دارم و شايد جنگل خوب باشه !
----------------------------------------
يه توضيح ، اينا توي خود لندن نيستن و يكي از شهر هاي اطرافشه ك خيلي سرد و مرطوبه و جنگلي !
راي و نظر
ببخشيد دير شد :*
ax omade ?
