زی_این سوییچِ...
لی_la voitur noire
با لبخند عمیقی که روی لب هاش کشیده شده زمزمه میکنه و بلافاصله نگاه بهت زده ی زین بالا میاد
زی_چـ...چی؟
آب دهنشو قورت میده و ضربان بالا رفته ی قلبشو نادیده میگیره
زی_چی گفتی الان؟
نگاه منتظرشو به چهره ی خونسرد لیام میدوزه و نفسشو حبس میکنه
لی_سوییچی که تو دستاته سوییچ ال ویه بیبی
با طمأنینه توضیح میده و لبخند میزنه، و این نگاه زینه که طی چند ثانیه رنگ ناباوری به خودش میگیره
زی_دروغ میگی
بی هوا به حرف میاد و نفس بلندی میکشه تا ریه های خالی شده از هواشو پر کنه
لی_خودت میتونی بری ببینی
همزمان با اتمام جمله ش سوییچ ال وی رو از اون جعبه بیرون میاره و بین انگشت شست و اشاره ش نگهش میداره
لی_گذاشتمش تو پارکی...
قبل از اینکه بتونه جملشو کامل کنه سوییچ از دستش کشیده میشه و پسر کوچیکتر بدون توجه به پا برهنه بودنش به سمت پارکینگ پرواز میکنه
استرس عجیبی تمام تنشو پر کرده و قلبش با سرعت زیادی به قفسه ی سینه ش کوبیده میشه
یعنی واقعا...
در پارکینگو به عقب هل میده و طی صدم ثانیه سکوت سنگینی ذهنشو پر میکنه
جوری که حتی نفس کشیدن از یادش میره و تیله های روشنش دو دو میزنن
تا وقتی که دست لیام روی شونه ش قرار میگیره و اسمشو صدا میزنه
و همین کافیه تا از شوک خارج بشه و برای نجات دادن خودش از خفگی نفس بلندی بکشه
زی_این...
آب دهنشو قورت میده و نگاهشو به تیله های شکلاتی لیام میدوزه
زی_این خود ال ویه؟
لی_آره عزیزم
بلافاصله نگاه گیج و سرگردون زین به اون ماشین دوخته میشه و با دستپاچگی لب باز میکنه:
زی_این... یعنی من... اینو... تو... واقعا... اینو...
لی_زین
با صدای لیام به خودش میاد و لبخند مسخره ای روی لب هاش جا میده:
زی_این یه la voitur دیگه س آره؟
لی_این ماشین تک ساخته بیبی
"جوابی که باعث میشه آب دهن زین توی گلوش بپره و به سرفه بیوفته"
زی_ای وای
بین سرفه های خفه و کوتاهش به حرف میاد و کمی به سمت جلو خم میشه
YOU ARE READING
Car Lover [Z.M]~[completed]
Fanfictionمعشوقه های اون پسر ماشینا بودن اما از کجا میدونست میل به دست آوردن اون ال وی تک ساخت قراره به کجاها بکشونش؟ #1 - fanfiction #1 - ziammayne