twenty

6.6K 844 2K
                                    

.
.
.
.

زی_چرا ما هیچوقت چیزی سنگین تر از آبجو نمیخوریم؟

درحالی که به شکم روی تخت دراز کشیده میگه و گوشیشو به بالش تکیه میده

لو_چون به عمرم بد مست تر از تو ندیدم

خمیازه ی کوتاهی میکشه و ساعد دست چپشو زیر سرش میذاره

زی_کامان من اونقدرام که شما میگید بد مست نیستم

لو_هستی، حتی یه چیزی فراتر

زی_ولی...

لو_تو موقع مستی خودتو نمیبینی، وقتیم که حالت سرجاش میاد کمتر از ده درصدِ اتفاقایی که افتاده رو یادته پس خفه شو

زین بی هیچ حرفی چشماشو میچرخونه و گوشیشو کمی جابه جا میکنه تا تصویر لویی رو واضح تر ببینه

لو_بهم قول بده هیچوقت بدون من یا کارا مست نمیکنی، درسته جمع و جور کردنت موقع مستی از کون پاره کن ترین کارای دنیاس اما اگه پیشت باشیم میتونیم از اتفاقات غیر قابل جبران جلوگیری کنیم!

متعجب از محتوای حرفای اون پسر کمی خودشو روی دستاش بالا میکشه

زی_جدی که نمیگی؟

لو_چرا فکر میکنی باهات شوخی دارم؟

لحن جِدیش گواهِ راست گفتنشه

لو_تا حالا صد بار این بحث پیش اومده و هربار فکر کردی دارم باهات شوخی میکنم، مگه من دلقکم جاکش؟

زی_اسم دلقکو نیار

آب دهنشو قورت میده و درحالی که نگاهشو دور تا دور اتاق نیمه تاریکش میگردونه فحش زیر لبی ای نثار کارا میکنه

تاثیرات فیلمی که سه ماهه پیش دیدن هنوزم از حافظش پاک نشده و این از نظرش جای تاسف داره

لو_خیلی خب حالا نشاشی به خودت

زین بی هیچ حرفی سر تکون میده و لحافشو روی خودش میکشه

لویی رو به پسری که فقط صورتش از لا به لای ملحفه های سفید رنگ پیداست چشماشو میچرخونه و کمی سرشو روی بالش جابه جا میکنه

لو_میخوام قطع کنم خوابم میاد

زی_نه، الان نرو

به سرعت میگه و سرجاش نیم خیز میشه

لو_مگه فردا صبح نباید بری شرکت؟ ساعت دوئه نصفه شبه

زی_آره اما نمیشه این روشن باشه؟

به گوشیش اشاره میکنه و لویی چشماشو میچرخونه

لو_برو بخواب مالیک میام سر وقتتا

و بلافاصله ویدیو کالو قطع میکنه

زی_فاک یو

زیرلب غر میزنه و بعد از روشن کردن آلارم گوشیش سعی میکنه بی توجه به دلقکای قاتل یا هرچیز دیگه ای بخوابه

Car Lover [Z.M]~[completed]Where stories live. Discover now