🎵Afire Love
🔊Ed Sheeranخیره به شیشه ی بخار گرفته ی رو به روش پلک میزنه و جلو رفتن دقیقه ها میشماره
با اینکه میتونه درجه ی بخاریه ماشینشو بیشتر کنه تا لرزش نامحسوس بدنش از سرما رو متوقف کنه اما اینکارو نمیکنه تا شاید سرما بتونه حواسشو از خیل عظیم اتفاقاتی که طی چند ساعته گذشته افتادن پرت کنه
نمیخواد به هیچکدومشون فکر کنه و در عوض ترجیح میده سرما به جونش بشینه و حواسشو مختل کنه
زمان زیادی تا رسیدن کریسمس نمونده
فقط چند هفته و به خاطر همین دمای هوا روز به روز بیشتر افت میکنه
سرمایی که تو بند بند وجودش حس میکنه به این خاطره اما سرمایی که قلب درد دیده شو به بازی گرفته از اون جنس نیست
سرمای هوا بدنشو به لرزه انداخته اما سرمای حقیقتایی که با بی رحمی توی صورتش کوبیده شدن قلبشو از حرکت متوقف کردن
جوری که گردش خونو توی رگاش حس نمیکنه و این براش دردناکه
نمیخواد گریه کنه چون میدونه که اگه بیوفته رو دور گریه کردن دیگه نمیتونه مهارش کنه
از چند ساعت پیش تا حالا به فضای خاکستری خیابون رو به روش خیره شده و مدام با خودش تکرار میکنه که اگه گریه کنه مهر تایید زده به همه چیز...
به اینکه اون مرد توی زندگیش از هر لحاظ نقش متفاوتی با بقیه ی آدما داشته
در صورتی که نمیخواد همچین چیزی توی ذهنش تایید بشه
حداقل نه وقتی که تا این حد آسیب دیده س
تنها چیزی که میخواد و براش مصممه اینه که از کنار همه چیز رد بشه
با سرعت و بدون عقب گرد از کنار تمام چهار ماهی که پشت سر گذاشته رد بشه و نسبت به تک تک لحظاتی که داشته چه خوب و چه بد بی اعتنا باشه
نمیخواد اهمیت بده چون میدونه که اگه اینکارو بکنه حکم نابودی خودشو امضا کرده
دیوونگیه اما ترجیح میده به هر چیزی غیر از اون مرد و اتفاقات پیش اومده فکر کنه حتی اگه این سخت ترین کار دنیا باشه
حتی اگه با به یاد آوردن تلخ ترین خاطراتش به خودش درد بده و ماتم و افسردگی رو به وجودش دعوت کنه
چون یه جاهایی ته جونش حس میکنه که هیچ دردی نمیتونه با دردی که اون مرد بهش داده برابری کنه
هیچ دردی کشنده تر از اون درد نیست
هیچ دردی به اندازه ی اون درد نمیتونه از پا بندازش
"پس چشماشو میبنده و روزی رو به یاد میاره که برای اولین بار به تنهایی رفته مدرسه چون آنیلا به سختی مریض بوده و پدرش علاقه ای به بردن پسر قاتلش به مدرسه نداشته
ESTÁS LEYENDO
Car Lover [Z.M]~[completed]
Fanficمعشوقه های اون پسر ماشینا بودن اما از کجا میدونست میل به دست آوردن اون ال وی تک ساخت قراره به کجاها بکشونش؟ #1 - fanfiction #1 - ziammayne