۳ روز بعد..
-تهیونگ نمیخوای به مادرت بگی؟الان سه روزه که گذشته و تو هنوز بهش نگفتی.
-نمیدونم.باید چی بهش بگم.اگه تا چند روز دیگه به هوش نیومد بهش میگم.
-امروز به من زنگ زد و پرسید که کجام.فکر میکرد پیش شمام و منم گفتم که اومدم خونه خالم تو ونیز.اما تهیونگ لطفا...
-خواهش میکنم آرورا بسه...به اندازه کافی فکرم درگیره.
تهیونگ کلافه تکیشو از دیوار گرفت و بلند شد.سه روزی بود که توی بیمارستان پیش جونگکوک بود اما جونگکوکش هنوز بهوش نیومده بود.هر روز و هر ثانیه که میشد کنارش میرفت و باهاش حرف میزد و التماسش میکرد که چشماش رو باز کنه اما انگار جونگکوک فعلا خوابیدن رو ترجیح میداد.
ظاهرش بهم ریخته و نامرتب بود و تو این سه روز به جز آب لب به هیچی نزده بود و زیر چشماش از بی خوابی گود رفته بود.بدون جونگکوکش چطور میتونست بخوابه و غذا بخوره؟
آرورا هتلی رو نزدیک بیمارستان گرفته بود تا تهیونگ حداقل واس یک ساعتم که شده باشه استراحت کنه اما تهیونگ از کنار جونگکوک تکون نمیخورد و اصرار داشت که حتما کنارش باشه.این چند روز مادرشون بهش زنگ میزد و انگار شک کرده بود اما تهیونگ اونو به بهونه های مختلف قانع میکرد و بهش گفته بود که اینجا یکی از دوستای قدیمیش رو پیدا کرده و چند روزی رو پیش اون میمونن و هر بار که میخواست با جونگکوک صحبت کنه تلفن رو به بهونه های مختلف قطع میکرد.
آرورا راست میگفت تا کی میخواست پنهان کنه؟اگه جونگکوک بهوش میومد و کسی رو یادش نمیومد چی؟وقتی برمیگشتن مادرش حتما میفهمید اما فعلا ترجیح میداد مادرش رو نگران نکنه.
با لرزش تلفنش اونو از جیبش درآورد.که پیامک هوسوک رو دید.هوسوک:(پیداش کردم.اینم آدرسشه.
آدرس:خیابان ریوولی،کوچه.....)اخماش از شدت خشم توهم رفت و خنده ترسناکی کرد و گوشیش رو توی دستش چرخوند.
"فلش بک ۲ روز پیش"
-الو هوسوک
-سلام ته چطوری؟
-خوبم میگم هنوزم تو اداره پلیش آشنا داری؟
-اممم.آره چطور؟
-یه شماره پلاک برات میفرستم میخوام آدرسش رو برام پیدا کنی.
-چیزی شده ته؟
-فعلا نپرس.اگه میتونی انجامش بده خیلیم فوریه.
-باشه بهت خبر میدم.
-باشه فعلا
"پایان فلش بک"
-آرورا من باید برم تا یه جایی برمیگردم.لطفا هر اتفاقی افتاد باهام تماس بگیر.اگه جواب ندادم انقدر تماس بگیر تا جواب بدم باشه؟
-چیشده تهیونگ؟کجا میری؟
-باید یکیو ببینم.فهمیدی چی گفتم؟
YOU ARE READING
𝐁𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫𝐬
Romance[پایان فصل ۱] - دیگه منو برادر صدا نکن کوک! تو برادر من نیستی! و در کسری از ثانیه ورقی برگشت خورد! Wr: Arizen Main couple: Vkook Genre: Dram/Smut/Romance/Angst