تهیونگ بوسه هاش رو از لباش به گردن جونگکوک رسوند و آروم و ملایم پوست گردنش رو میبوسید.
جونگکوک ناله کوتاهی کرد و فشار انگشتاش به موهای تهیونگ رو بیشتر کرد.اولین بار بود که همچین حس عجیب و لذت بخشی داشت و واقعا نمیدونست باید چیکار کنه که هیجانش رو بروز بده.-ت..ته
-جانم بیبی؟
-ا..این خیلی..خوبه
تهیونگ که هنوز لباش رو گردن سفید جونگکوک بود لبخندی زد و جونگکوک رو از روناش بلند کرد و پسر کوچیکتر هم بلافاصله پاهاش رو دور کمرش حلقه کرد.
-دستت که درد نگرفت؟
-ن..نه خوبم
همونطور که بوسه های ریز و درشتی رو رو لبای جونگکوک میزاشت اونو سمت تخت برد و روش خیمه زد.
-کوک
-جانم
-دوست داری بیشتر ازش لذت ببری؟
جونگکوک که کم و بیش متوجه منظور تهیونگ شده بود گونه هاش سرخ شد و سرش رو تو بالشت فرو کرد.
-پس اینجا یه خرگوش کوچولو خجالتی داریم.
تهیونگ ازین حرکتش لبخندی زد و چونه جونگکوک رو گرفت و اونو سمت خودش برگردوند.و بوسه ای به پلکای جونگکوک زد.جونگکوکش انقدر شیرین بود که دوست داشت تموم بدنش رو غرق در بوسه کنه.
-ت..ته اما..من...یعنی من آمادگیشو ندارم...خب میدونی..
تهیونگ انگشت بلند و کشیدش رو رو لب جونگکوک گذاشت.
-هیشش بیبی.اشکالی نداره.اصلا دوست ندارم که بدون اجازه خودت بیشتر لمست کنم.پس هر وقت آمادگیش رو داشتی....
بعد لباش رو نزدیک گوش جونگکوک برد و موهاش رو کنار زد و بوسه ای به لاله گوشش زد و با صدای بمش زمزمه کرد.
-ددی بهت یه لذتیو میده که هیچوقت فراموش نکنی.
جونگکوک که متوجه حرارت بدنش و درد گرفتن چیزی تو پایین تنش شد سریع تهیونگ رو از خودش جدا کرد و از رو تخت بلند شد.
-چیشد جونگکوک؟تو حالت خوبه؟
-م..من
جونگکوک همونطور که با لباسش ور میرفت و اونو پایین تر میکشید گفت و گوشه اتاق رفت.تهیونگ که تمام حرکاتشو زیر نظر داشت مخصوصا پایین کشیدن لباسش رو متوجه موقعیت پسر کوچیکتر شد و سمتش رفت.
-بیبی منو نگاه کن.
جونگکوک سرش رو پایین انداخته بود و به هرچیزی نگاه میکرد چز تهیونگ.محض رضای خدا اون تحریک شده بود و نه خودش بلد بود کاری کنه و نه میتونست از تهیونگ بخواد.
-اون پایین یه خبراییه فکر کنم.
تهیونگ با شیطنت گفت و جونگکوک مثل برق گرفته ها سرش رو بالا آورد چشمای درشتش گرد شد.تهیونگ از کجا فهمیده بود؟
(آخی بچم چقد خنگ و معصومه هق)
YOU ARE READING
𝐁𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫𝐬
Romance[پایان فصل ۱] - دیگه منو برادر صدا نکن کوک! تو برادر من نیستی! و در کسری از ثانیه ورقی برگشت خورد! Wr: Arizen Main couple: Vkook Genre: Dram/Smut/Romance/Angst