𝕮𝖍𝖆𝖕𝖙𝖊𝖗 36

897 129 300
                                    

صدای موسیقی بیکلام حتی تا طبقه ی دوم جایی که اتاقش هم بود،میومد و همهمه‌ی جمعیت نشون میداد که نباید بیشتراز این دیر بکنه

نگاهش رو به دستبند نقره ی روی میز انداخت و با تردید اون رو دور دستش گذاشت و قفلش رو بست

پلاک کوچیک دستبند میدرخشید و بیشتر حروف (NH.M) رو نمایان میکرد

-امشب همچی خوب پیش میره.

با خودش تکرار کرد و از اتاق بیرون رفت

با هرقدمی که بطرف راه پله برمیداشت صدای پیانوی درحال نواختن بیشتر میشد و استرس و اضطراب نایل بیشتر

یکی یکی پله هارو پایین اومد و با نگاهی کوتاه به جمعیت متوجه ی جیمز که از درب ورودی سالن داخل اومد،شد

-شت

خواست راهش رو دوباره بطرف اتاقش کج کنه،اما به این فکر کرد که بلاخره باید وارد جمع بشه و با جیمز و زین روبرو بشه

پس بیخیال شد و از اخرین پله هم پایین اومد

جیمز با دیدن نایل از دور نفس عمیقی کشید و بطرفش رفت

-هی بیب

نایل سرش رو بالا اورد و با دیدن یک جفت چشم قهوه ای و مهربون لب پایینش رو به دندون گرفت

-خوشحالم میبینمت جیمز

جیمز لبخندی زد و دست دراز شده ی نایل رو تو دستش گرفت و اون رو بطرف خودش کشید تا فاصلشون ازبین بره و بتونه اون رو بغل کنه

-واقعا میخوای من از بغل کردنت بگذرم؟

دستهاش رو دور کمر نایل حلقه کرد و گردنش رو عمیق بو کشید

-وقتی که هنوز کسی از رابطمون خبر نداره،اره

نایل با استرس به اطراف نگاه میکرد، هردو دستش رو روی سینه اش گذاشت و فاصله ای ایجاد کرد

ج-بلاخره متوجه میشن

همینطور که دست جیمز رو گرفته بود ،جلوتر از اون حرکت کرد و چشمهاش رو چرخوند

-بهتره بریم نوشیدنی بخوریم

پیشنهاد داد تا فقط از اون جو فاصله بگیرن

یه شات از ودکای روی میز بزرگ نوشیدنیها برداشت و اون رو نوشید

-واااو نایل هوران میخواد تا آخر شب مست کنه؟

جیمز با خنده گفت و به صورت و گردن قرمز شده ی پسرک نگاه کرد
کمی بیشتر بهش نزدیک شد و  انگشتهاش رو مابین انگشتهای نایل قرار داد

-اوه ببین کی اینجاست.. دکتر فرانکو،فکر نمیکردن چیزی بتونه تورو از بیمارهات جدا کنه

صدای زین باعث شد هردو پسر بطرفش برگردن

نگاه کوتاه و سردی به دستهای بهم قفل شدشون انداخت

𝐇𝐀𝐋𝐅 𝐁𝐑𝐎𝐓𝐇𝐄𝐑 (𝐳𝐢𝐚𝐥𝐥)Where stories live. Discover now