37

373 61 53
                                    

حلقه ی قرمز رنگی که دور مچ نایل بوجود اومده بود رو نوازش کرد و بخاطر سوختگیه خفیف پوستش آهی کشید

کرم مخصوصی که از داروخانه خریده بود رو روی انگشت هاش ریخت و آروم و با احتیاط به اون قسمت زد

با دقت دست نایل رو بالا اورد و دور تا دور مچش رو با دقت نگاه کرد

-پسره ی احمق،چرا کاری میکنی تا همچین بلایی سرت بیارم

با اخمی ک مابین ابروهاش بوجود اومده بود زمزمه کرد

-هی من دارم میشنوم چی میگی

-منم گفتم تا بشوی

اینبار به چشمهای آبی و مظلوم روبروش زل زد و اخمش شدیدتر شد

نایل خودش رو جمع و جور کرد و نگاهش رو دزدید

-الان دیگه هرکاری که میکنی تقصیر منه؟

زین دست نایل رو آروم روی پاش گذاشت تا بیشتر صدمه نبینه و دردش نیاد
دستی به صورتش کشید
نفسش رو بیرون دادو دوباره بهش نگاه کرد

جوابی برای سوالش نداشت و این موضوع داشت عصبی ترش میکرد که چرا جدیدا جلوی این پسر حرف کم میاره

از روی تخت بلند شد و تیشرتش رو از روی زمین برداشت تا تنش کنه

-هات چاکلت میخوری؟

نایل به چپ و راستش نگاه کرد و بعد سرش رو اروم بالا پایین برد

زین بدون حرف دیگه ای از اتاق بیرون رفت

-یه درصد فکر کن نخورم

آروم با خودش گفت و ریز ریز خندید

هردو پاش رو تکون میداد و منتظر نوشیدنیش بود
وقتی زین وارد اتاق شد یهو از خوشحالی پرید اما بعد دیدن اینکه فقط یه ماگ دستش بود تمام خوشحالیش دود شد

-اینکه فقط یکیه

زین چشماش رو چرخوند ماگ رو روی میز گذاشت
روی تخت نشست و پسرک رو بغل کرد و جایی وسط پاش گذاشت

-هی چیکار میکنی دستم درد گرفت

زین خندید و با حرص لب زد

-دیگه داری خیلی ناز میکنی

نایل پشت چشمی نازک کرد
خودشم میدونست زیادی داره شبیه به ادمای لوس رفتار میکنه اما چه اشکالی داشت؟

زین ماگ رو برداشت و با اینکه نگاه دنباله دار اون جفت چشم آبی رو دید کمی از هات چاکلت خورد

-این فقط برای خودته؟

دست خودش نبود ولی لبهاش روبه پایین کش اومد و مثل بچه ها ناله ای کرد

زین بیشتر کمر پسرک رو به شکمش چسبوند  و ماگ رو نزدیک لبش برد

-بخور

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Sep 19, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

𝐇𝐀𝐋𝐅 𝐁𝐑𝐎𝐓𝐇𝐄𝐑 (𝐳𝐢𝐚𝐥𝐥)Where stories live. Discover now