سلاااااام😌❤
حال دلتون خوب و جسم و روحتون در آرامش😘دیدین کای داره با تیزراش نابودمون میکنه؟😭 موهاش ای خدا موهاش😭❤
لی ژانگ جذابمون که جایزه ها رو درو میکنه😌❤
چانیولی عزیزمون که پرانرژی برنامه هاش رو ادامه میده و چشم های کیوتش👀❤
و سهونی جذابمون با دستی که کراواتش رو محکم میکنه هق😭😭❤
از سکای یوتیوب کای ولاگ هم که نگم👀🔥😍😋❤♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
چان روی مبل و برادر کوچکترش سمت چپش به پهلو رو به اون نشسته بود. بدن بی حال سهون روی پاهای چان و با تکیه به بدنش، درحالی که سرش جایی زیر ترقوه های راستش قرار داشت تو آغوشش بود. کای لیوان شیری که دوباره گرم کرده بود رو به آرومی به خوردش می داد تا گلویی که احتمالا از فشار نفس کشیدن ملتهب شده رو التیام ببخشه.
______________________________________
مدلی که سهون تو آغوش چانه... این سمت چپه سهونی ما سمت راست😌😋
_______________________________________اضطرابی که بهشون وارد شد، همه رو شوکه کرد. حتی امگایی که به طرز عجیبی دلش میخواست به خواب بره. انرژی بدنش خالی شده بود و بعد از روزها کم خوابی یا بیخوابی حالا بدنش نیاز به استراحت رو فریاد میزد. پلک هاش سنگین بود و حس میکرد نیمی از بدنش همین حالا هم به خواب رفته. وقتی لیوان شیر دوباره به لب هاش نزدیک شد با بی میلی سرش رو کمی عقب کشید. شیر دوست داشت ولی برای الان واقعا کافی بود.
کای هر از گاهی به برادر بزرگترش که مشغول صحبت کردن با تلفن بود نگاه می کرد و با اضطراب لبش رو از داخل می جوید. وقتی دست دراز شده اش، رد شد با نگرانی گفت:
+بخور گلوت نرم بشه... اگه همینجوری بمونه بعد ممکنه اذیتت کنه.بار دیگه لیوان رو سمت لب هاش گرفت و سری که به آهستگی به دو طرف تکون داده شد، ناامیدش کرد. سهون نمیخواست به این فکر کنه آیا واقعا اذیت شدنش برای آلفاهاش مهم بود؟! اما ذهن خسته اش گذری به سوال زد و باعث شد پلک های سنگینیش روی هم بیفته. شاید برای ندیدن! برای اینکه فکر کنه اهمیت دادن آلفاها بهش، مثل آزار و اذیت هاشون یک خوابه؛ یکی رویای دلنشین و دیگری کابوس!
KAMU SEDANG MEMBACA
𝐋𝐢𝐦𝐢𝐭𝐚𝐭𝐢𝐨𝐧
Manusia Serigala•عنوان | محدودیت •کاپل اصلی | کریسهون، چانهون، کایهون (چانکایریسهون) •کاپلهای فرعی | بکسوهان، سولی •ژانر | فانتزی [امگاورس]، امپرگ، تریسام(فورسام)، اسمات، انگست •محدودهی سنی | +۱۸ •تایم آپ | •نویسنده | haratahug/هارا ⚠️لطفا در صورت داشتن مشکلات ر...