تهیونگ خمیازه ای کشید و غلتی زد و به سختی چشماش و باز کرد...
امروز آخر هفته بود و این یعنی کلاسی نداشت.
اروم روی تخت نشست و با بی حوصلگی گوشیش و روشن کرد.
با دیدن پیام هم جین اخمی کرد و به سختی اون و خوند و در آخر انگشتش و روی شکل گوشی زد تا با جین تماس بر قرار کنه!
وقتی از پله ها پایین میرفت جین گوشی و برداشت و شروع کرد به حرف زدن.
•••
جونگکوک و یونگی و نامجون هر سه توی کافه ای مشغول خوردن صبحونه بودن.
جونگکوک خمیازه ای کشید و به دستش تکیه داد.
_حالا مجبور بودین منو صبح به این زودی از توی تختم با پای مصدومم بکشید بیرون؟
یونگی نیشخندی زد!
:وقتی نامجون نمیذاشت من بخوابم چرا باید میذاشتم تو بخوابی؟
نامجون خنده ای کرد و به دور و بر اشاره کرد!
:یااا تا هنوز هوا بهاریه بهتره استفاده کنیم!
جونگکوک لیوان قهوه اش و پایین گذاشت.
_هوای بهاری؟جدا؟
یونگی چشم غره ای به جونگکوک رفت و گفت.
:کوک...بهتره غر زدن و تموم کنی!اگه خودمون دوتا میومدیم باز برای اینکه چرا بهت نگفتیم مخمون و میخوردی!
جونگکوک که دید یونگی راست میگه ادامه نداد و نگاهی به مشتری های آشنایی که وارد کافه شدن کرد!
اون بچه هم اتاقی جدید و رو مخش نبود؟تهیونگ با دیدن جونگکوک بازوی جین و گرفت و زیر لبی گفت!
+هیونگ!هیونگ!اون عوضی اینجاست!بیا بریم یه جای دیگه!
جین اخمی کرد و با دیدن پسری که موهای گوجه شده ای داشت و مشغول نگاه کردن بهشون بود نیشخندی زد!
:نه نه تهیونگ این کار زشتیه و تو باید بهش سلام بدی!
تهیونگ با شنیدن جواب جین ترسیده به بازوی جین چنگ زد!
+هیونگ!اینکار و نکن!
:بدو ته ته سلام بده!
و با هول دادن تهیونگ سمت جونگکوک خودش هم سمتش رفت!
تهیونگ کمی خم شد و سلامی به جونگکوک داد که خب جونگکوک تازه متوجه شد چند دقیقه اس هستش که به الفای رو به روش زل زده!
_س..سلام!
جونگکوک گفت و نگاهی به جین کرد!
اون امگا دوست پسر هم اتاقیش بود؟
YOU ARE READING
ᴛʀᴜꜱᴛ ᴍᴇ||ᴋᴠ
Fanfictionᴛʀᴜꜱᴛ ᴍᴇ: تهیونگ امگایی که جنسیت ثانویه اش و از دیگران مخفی میکنه و برای رفتن به دانشگاه مجبور میشه از خوابگاه استفاده کنه!خوابگاهی که برای الفا های مرده! حالا چه اتفاقی میوفته اگه گیر یک هم اتاقی مزخرف بیوفته؟ Couple:Kookv Side couple:Namjin-Yonmi...