جونگکوک از کلاسش بیرون اومد خمیازه ای کشید...سمت کافه تریا رفت و روی یکی از صندلی های نشست.
چند دقیقه بعد یونگی از راه رسید و رو به روی جونگکوک نشست.
بعد از سلام دادن یونگی سعی کرد حرفی و که میخواست بگه و بزنه!
:میگم...علاقه ای به برگشتن به تیم نداری؟
جونگکوک اخمی کرد!
_چرا باید برگردم؟مگه اخراج نشدم؟
یونگی انگشتاش ک داخل هم قفل کرد و سعی کرد توضیح بده!
:یکی از بازیکنان مصدوم شده...
جونگکوک بدون توجه به یونگی ادامه داد.
_به من مربوط نیست...چطوری من و جایگزین کردن؟اونم بکنن!
:جونگکوک!اینقدر یه دنده نباش!اگه تیممون ببره پول میدن بهمون!میدونم نیاز داری!فرصت خوبیه!توشم خوبی!
جونگکوک اخمی کرد؟
_اگه ببرین؟مسابقه دارین؟جایزش چقدره؟
:اونقدر هست که تا یک ماه نخواد کار کنی!
•••
تهیونگ دست از چک کردن گوشیش برداشت و پوفی کشید...آخر شب بود و جونگکوک هنوز به خوابگاه بر نگشته بود!
درست زمانی که تهیونگ میخواست اتاق و همراه با فحش هاش روی سرش بذاره در باز شد جونگکوک با بدنی خمیده و موهایی که از عرق خیس بودن وارد اتاق شد.
تهیونگ به ارومی از زیر پتو جونگکوک و نگاه میکرد و وقتی جونگکوک وارد حموم شد اخمی کرد!
+یعنی تا این وقت شب کجا بود؟
•••
تهیونگ با باز شدن در حموم به ارومی از زیر پتو بیرون و اومد و به جونگکوک نگاه کرد که بعد از پوشیدن شلوار و لباس زیر خودش و روی تخت پرت کرد.
بدون اینکه موهاش و سشوار کنه و تیشرت بپوشه روی تخت خوابیده بود؟مریض نمیشد؟توی هوای سرد؟
+یااا این وقت شب کجا بودی؟
جونگکوک بدون اینکه چشماش و باز کنه با دستش مچ دست تهیونگ و گرفت و تهیونگ و روی کمرش نشوند!
تهیونگ هینی کشید و وقتی خواست بلند بشه جونگکوک دستش و روی رون های تهیونگ گذاشت...
+چی کار م...
_خستم...لطفا اذیت نکن...
صدای گرفته و خسته جونگکوک نشون دهنه چیز خوبی نبود!بود؟
تهیونگ اخمی کرد و گفت:
+چیزی..خوردی؟
جونگکوک به ارومی نوچی کرد و چشماش و باز کرد و دستش و روی شونه تهیونگ گذاشت و تهیونگ و خم کرد.
![](https://img.wattpad.com/cover/298511119-288-k359546.jpg)
VOUS LISEZ
ᴛʀᴜꜱᴛ ᴍᴇ||ᴋᴠ
Fanfictionᴛʀᴜꜱᴛ ᴍᴇ: تهیونگ امگایی که جنسیت ثانویه اش و از دیگران مخفی میکنه و برای رفتن به دانشگاه مجبور میشه از خوابگاه استفاده کنه!خوابگاهی که برای الفا های مرده! حالا چه اتفاقی میوفته اگه گیر یک هم اتاقی مزخرف بیوفته؟ Couple:Kookv Side couple:Namjin-Yonmi...