+من...من الفا نیستم هیونگ...
نامجون و یونگی و جیمین با تعجب گفتن:
:چیییی؟؟
با عکس العملی که نامجون و یونگی و جیمین نشون دادن هوسوک و جونگکوک اخمی کرد و جین نگاهش و به نامجون داد.
+من الفا نیستم...امگام...ج...جفت جونگکوک!
جونگکوک سری تکون داد امیدوار بود رفتار بقیه تهیونگ و اذیت نکنه!
:چجوری..پس رایحه ات...
+مهار کننده...
تهیونگ گفت و لبخندی زد.
جونگکوک سرش و به ارومی خم کرد و دم گوش ته گفت:
_بچمون هم میگی؟
جین اخمی کرد و در آخر ابروش و بالا انداخت...
:چیز دیگه ای هم مونده که بخوایین بگین؟
جونگکوک نفس عمیقی کشید و از تهیونگ فاصله گرفت.
+اون یکی و جونگکوک میگه...
•••
جین تهیونگ و توی بغلش گرفته بود اجازه نمیداد جونگکوک بهش نزدیک بشه از طرفی هوسوک با ذوق کنار تهیونگ نشسته بود و باورش نمیشد بهترین دوستش الان داره تبدیل به بابا میشه!
جین دستش و روی شکم تهیونگ گذاشت و اشک های خیالیش و پاک کرد.
:باورم نمیشه جونگکوک این کارو باهات کرده و تمام مدت تو هیچی به من نمیگفتیییی!
جونگکوک پوفی کشید و باعث شد نامجون و یونگی بخندن!
_اینقدر تهیونگ و اذیت نکن هیونگ!
جین جعبه دستمال کاغذی و برداشت و خواست سمت جونگکوک پرتاب کنه اما تهیونگ اونو از دستش کشید!
+هیونگ به خودت مسلط باش جونگکوک که کاری نکرده!
جین به جونگکوک اشاره کرد.
: کاری مونده که نکرده؟
تهیونگ جوری که انگار همه چیز و فراموش کرده بود به بستنی ای که جلوی دختر بچه ای بود خیره شد...
جونگکوک رد نگاهش و گرفت و از جاش بلند شد.
•••
تهیونگ هومی از خوشمزگی بستنی توت فرنگی کرد و باعث شد جونگکوک نفس راحتی بکشه!
_دوست داشتی؟
تهیونگ قاشق دیگه ای داخل دهنش گذاشت و سرش و تکون داد.
جین گوشه لبش و بالا داد ایشی کرد!
:یاااا اینقدر عاشقانه بازی در نیارین!
یونگی خنده ای کرد!
:هیونگ تو خودت بد تر بودی اینقدر بهشون گیر نده!
YOU ARE READING
ᴛʀᴜꜱᴛ ᴍᴇ||ᴋᴠ
Fanfictionᴛʀᴜꜱᴛ ᴍᴇ: تهیونگ امگایی که جنسیت ثانویه اش و از دیگران مخفی میکنه و برای رفتن به دانشگاه مجبور میشه از خوابگاه استفاده کنه!خوابگاهی که برای الفا های مرده! حالا چه اتفاقی میوفته اگه گیر یک هم اتاقی مزخرف بیوفته؟ Couple:Kookv Side couple:Namjin-Yonmi...