_داری چه غلطی میکنی؟
جونگکوک گفت و یقه لباس پسر و کشید و از تهیونگ جداش کرد و مشتی به صورتش زد!
_گمشو عوضی!مراقب باش از این به بعد به کی و چی دست میزنی!
مشت دیگه ای به سمت دیگه صورت پسر زد و با گرفته شدن دستش توسط تهیونگ از پسر دست برداشت.
_حالت خوبه؟
تهیونگ چیزی نگفت و جونگکوک بغل کرد!
جونگکوک نگاهی به دور و بر کرد و دستاش و دور بدن تهیونگ پیچید!
_ببا بریم...به اون عوضی فکر نکن!
جونگکوک گفت و با عق زدن تهیونگ کمی نگران شد!
•••
تهیونگ روی تخت خوابیده بود و به دستش سرم وصل بود و جونگکوک کنار تختش نشسته بود و با ورود پرستار به داخل اتاق از جاش بلند شد...پرستار لبخندی زد و برگه های آزمایش و به الفا داد.
:طبق آزمایش ها جنینی که داخل بدن امگا داره رشد میکنه احساس خطر کرده!بعد از تموم شدن سرم میتونید برید...حالشون خوب میشه چیز خاصی نیست...
پرستار گفت و با لبخند به امگا نگاه کرد...
جونگکوک نگاهش و از دختر گرفت و به تهیونگ داد...درست شنیده بود؟جنین؟
جونگکوک اخمی کرد و سمت پرستار چرخید و پرسید...
_ج..جنین؟
دختر لبخندی زد...
:بله!امگا بارداره!
•••
تهیونگ مرخص شده بود و بعد از دوش کوتاهی که گرفته بود روی تخت خودش خوابیده بود و منتظر اومدن جونگکوک بود.
جونگکوک بعد از خرید کمی دارو به خوابگاه برگشته بود و تمام مدت به این فکر میکرد که گندی و که زده چجوری جمع کنه و به تهیونگ بگه!
با اومدن جونگکوک تهیونگ از جاش بلند شد...
جونگکوک نگاهی به تهیونگ که روی تختش نشسته بود و از بالا نگاهش میکرد انداخت...تصور تهیونگ با شکمی بزرگ که توش توله اشون باعث میشد دلش ضعف بره...تهیونگ سلامی به جونگکوک داد و پرسید...
+دکتر گفت چی شده؟
جونگکوک نفس عمیقی کشید و پلاستیکی که داخلش غذا بود و بالا آورد...
_بیا...بیا اول غذا بخوریم بعد توضیح میدم...
•••
تهیونگ لیوان آبش و روی میز گذاشت و به چهره الفای رو به روش نگاه کرد...به نظر مضطرب میومد!
+چرا...حرف نمیزنی؟نکنه قراره بمیرم؟
جونگکوک سرفه ای کرد...

YOU ARE READING
ᴛʀᴜꜱᴛ ᴍᴇ||ᴋᴠ
Fanfictionᴛʀᴜꜱᴛ ᴍᴇ: تهیونگ امگایی که جنسیت ثانویه اش و از دیگران مخفی میکنه و برای رفتن به دانشگاه مجبور میشه از خوابگاه استفاده کنه!خوابگاهی که برای الفا های مرده! حالا چه اتفاقی میوفته اگه گیر یک هم اتاقی مزخرف بیوفته؟ Couple:Kookv Side couple:Namjin-Yonmi...