دوماهی گذشته بود و تهیونگ کم کم به نامجون و یونگی عادت کرده بود.جونگکوک موقع رات خودش و هیت تهیونگ به خونه پدرش میرفت و اونجا میموند.
با بیرون اومدن جین از مغازه لبخندی زد و دنبالش رفت.
+چطور بود؟
جین پلاستیک و بالا آورد و نیشخندی زد.
:خریدمش!
تهیونگ خنده ای کرد و در آخر به لباس های سفید رنگ مغازه خیره شد...
+هیونگ اون لباسا!...
جین با تعجب نگاه تهیونگ و دنبال کرد و وقتی به لباس های سفید رسید به ارومی آب دهنش و قورت داد!
:میخوای بخری؟تهیونگ به ارومی سر تکون داد و چشم های ملتمس به جین نگاه کرد...
:تهیونگ اون لباسا مال امگاهاست..تو..تو نمیتونی تو خوابگا...(لباس خوابن)
+میدونم...ببخشید...بیا بریم..
جین با نگاهش دوستش و دنبال کرد و در آخر سریع دنبالش رفت.
•••
جین نگاهی به پیام نامجون کرد به سر شونه تهیونگ ضربه زد.
:میای بریم بار؟فردا که کلاس نداری!
تهیونگ نگاهی به جین کرد و سری تکون داد.
+هیونگ تو با...
:جونگکوکم میاد!
تهیونگ اخمی کرد!
+به من چه! چرا به من میگی؟
جین شونه ای بالا انداخت.
:گفتم باز نگی چرا نگفتی...
+میام!
جین نیشخندی زد و جواب پیام نامجون و داد.
•••
تهیونگ و جین و نامجون روی صندلی نشسته بودن و یونگی هم رفته بود تا کمی نوشیدنی بیاره...
با اومدن جونگکوک نامجون و جین بلند شدن و بعد از دست دادن باهاش جونگکوک کنار تهیونگ نشست و به امگا سلام داد.
تهیونگ هم به ارومی سلام داد و مشغول برسی لباس های الفا شد!
جونگکوک با حس عطری که روی امگاش بود اخمی کرد...میدونست اون عطر مال هیچ الفایی نیست و فقط برای اینه که بقیه فکر کنن تهیونگ الفاست اما اذیتش میکرد!
با اومدن یونگی و کوبیده شدن سینی روی میز تهیونگ کمی هول گرد و گوشی که باهاش ور میرفت روی زمین افتاد!
تهیونگ خم شد تا گوشی و برداره و جونگکوک همون جور که مشغول صحبت با یونگی بود دستش و روی تیزی و لبه میز گذاشت تا سر امگا باهاش برخورد نکنه!
ВЫ ЧИТАЕТЕ
ᴛʀᴜꜱᴛ ᴍᴇ||ᴋᴠ
Фанфикᴛʀᴜꜱᴛ ᴍᴇ: تهیونگ امگایی که جنسیت ثانویه اش و از دیگران مخفی میکنه و برای رفتن به دانشگاه مجبور میشه از خوابگاه استفاده کنه!خوابگاهی که برای الفا های مرده! حالا چه اتفاقی میوفته اگه گیر یک هم اتاقی مزخرف بیوفته؟ Couple:Kookv Side couple:Namjin-Yonmi...