MEANINGLESS (HYUNLIX)

PART 12

اونشب هیونجین کل بار ها و اتاقای شرطبندی رو تعطیل کرده بود و الان فقط خودشون اونجا حضور داشتن و سونوو داشت کاااملا حرفه ای براشون نوشیدنی سرو میکرد و اونام شادی میکردن
هیونجین روی مبلی روبه روی بار لم داده بود توی دستش سیگار قهوه ای رنگ دست سازش بود
پک عمیقی کشید و دود اون لنتیو که باعث میشد حالش بهتر بشه داد پایین
همون لحظه فلیکس اومد پیشش با سینی که حاوی مارگاریتا های سونوو بودن
فلیکس یکی از اونا رو به هیونجین داد و هیون هم از دور با سر از سونوو تشکر کرد و اونم جوابشو داد
مارگاریتا رو از فلیکس گرفت و بعد بهش اشاره کرد کنارش بشینه و فلیکس هم اطاعت کرد و کت مشکی رنگش رو در اورد نشست کنار هیون به محظ اینکه نشست پیشش هیونجین عطسه بلندی کرد که اون دوباره از جاش پرید و هیون عذر خواهی کرد

_ببخشید ...ممنون ....اگه تو نبودی ...ما نه تنها سود نمیکردیم بله اون دو میلیاردم تو درجه اول شاید از دست میدادیم

هیونجین خیلی اروم گفت و از نوشیدنیش خورد
فلیکس نمیتونست بگه از شنیدنش همچین چیزی خوشحال نبود

_خب...کار عجیبی نکردم ...فقط دانسته هامو باهاتون به اشتراک گذاشتم

فلیکس گفت و هیونجین خندید

_اون مدیر جدید وانگا رو میشناختی درست نمیگم ؟

هیون بدون اینکه به فلیکس نگاه کنه اروم گفت طوری که حتی کسی از اطرافیانشون نشنوه و فلیکس با شنیدن این لبخندش یهو جمع شد و بدنش یخ کرد کاملا فراموش کرده بود چه کسی رو کجا و چطور دیده بود و الان که یادش اومده بود یکم ریخت بهم

_من....

بدنش شروع کرد به لرزیدن و و چشماش پر اشک شد

_اون برادرت بود درست میگم؟

هیونجین گفت و فلیکس خشکش زد

_چطو..ینی از کجا

_همین ریکشن الانت یه اثبات بود برای حرفم ...علاوه بر اون شماها یکم شبیهین

هیونجین گفت و از میز کناریش یه دستمال در اورد کرد تو چشم فلیکس که باعث شد اون به خنده بیوفته

_حالا هم اشکاتو پاک کن تا ابرومونو نبردی

همزمان که فلیکس اشکاشو پاک میکرد و میخندید هیون به صورتش نگاه کرد و متوجه چیزی شد و رفت نزدیک صورتش

_تو...کک و مک داری...واوو..

_عهه پیدا شدن؟...احتمالا وقتی تو بارون بودیم ارایشم رفته

فلیکس با دستپاچگی گفت و سعی کرد بپوشونشون

_دخترا همه با میکاپ برا خودشون کک مک میذارن ...بعد تو با میکاپ میپوشونیش؟

هیونجین گفت و دوباره نگاهشو از فلیکس گرفت و به روبه روش زل زد

_قشنگن ....