❄🍑پارت یازدهم:خوردن بیسکوئیت پپرو تو قطار کاره زشتیه!

407 94 172
                                    

+کیونگ گلا خراب شده!   
                                    
_چی؟!

از‌ جاش پرید،کتابو محکم بهم کوبید و عینکشو روی مبل پرت کرد
جلوتر از بکهیون سمت پشت خونه دویید
در شیشه‌ای گلخونه کوچیک و باصفاشون رو باز کرد و با نفس نفس خودشو داخلش پرت کرد

با دیدن صحنه روبه روش "هین" بلندی کشید و اشک داخل چشماش حلقه زد
بکهیون تازه رسیده پشت کیوتیش وایساد و دستاشو دور کمرش حلقه کرد

+پنجمین سالگرد آشناییمون مبارک!

_بکهیون...چطوری...من یادم نبود!

با بغض به خاطره فراموش کردن همچین روز مهمی خودشو سرزنش کرد و قدم های آرومشو به جلو برداشت
کنار زیرانداز سفید نشست
بکهیون کنار همسرش نشست و محکم بغلش کرد

+این که امروز و یادت رفته بود مهم نیست اینکه تا چندثانیه دیگه قراره تو بغلم بترکی مهمه!

با دندونای چفت شده به خاطره بامزه شدن لحنش گفت و با تمام زوری که داشت کیونگ و تو بغلش فشار داد
صدای خنده دلنشینش بلند شد و با گرفتن دستاش سعی کرد از فشار زیاد دورش فرار کنه

_آی بکهیون اذیت نکن!

لپ نرم امگاش و بوسید و حلقه دستاشو شل کرد،کیونگ از فرصت استفاده کرد و مثله ماهی از بین دستای بک فرار کرد
کفشاش و از پاهاش در آورد و روی زیرانداز سفید نشست

زیراندازی که با سلیقه زیاد چیده شده بود،جام های بلند و شیشه روی سینه چوبی شکل قرار داشتن،کیک سفید با توت فرنگی کنار جام ها بودن و شیشه شراب قرمز کنار کیک بود و سینی ای از میوه های رنگی دیده میشدن

_کی وقت کردی اینجارو آماده کنی؟خیلی قشنگن!

بکهیون شونه هاش رو بالا انداخت و کنار کیونگسو نشست،کیک و جلوش کشید،انگشت اشاره اشو روی کیک مالید و خامه نسبتا زیادی برداشت
چونه کیوتسوش گرفت و بهش لبخند زد

+وقتی که سرت تو کتابا بود و یادت رفته بود یه آلفایی داری که منتظرته!

با تموم شدن جمله اش خامه روی انگشتش و چندبار روی هردوطرف گونه کیونگ زد،چونه ی امگای متعجبش ول کرد و بوسه سطحی روی لبش کاشت

_خامه رو چرا مالیدی روی لپم؟

دستاشو برد بالا تا خامه رو پاک کنه ولی بکهیون فهمید و سریع دستشو گرفت،خامه ها مثله کک و مک های ریز و درشت و روی گونه های توپر و شیرینش نشسته بودن و اونو شبیهه فرشته ها کرد بود

+شبیهه ماهی شدی که ستاره ها به خاطره زیباییت دورت جمع شدن!

با شیفتگی گفت و لبخند زد،گونه های ستاره ای کیونگسو زودی قرمز شد و هارمونی فوق العاده زیبایی با سفیدی خامه ایجاد کرد
دستشو با فاصله از خامه روی صورتش گرفت و خنده تو دل برویی کرد

𝐩𝐞𝐚𝐜𝐡 𝐰𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫🌸Where stories live. Discover now