با سر گرفتن کارش،دوباره از شبکه اول تلویزیون تا آخرش پیش رفت تا یه چیز سرگرم کننده پیدا کنه و بتونه اوقات فراغتشو پر کنه
اما بازم برنامه های تکراری و کسل کننده بود که چشمش میخوردبرای همین با حرص زیاد کنترل نسبتا دراز رو تو بغل کریس پرت کرد و زیرلب غرید
+اینم تلویزیونه تو داری؟هیچ چیز خوبی نمیده!!
کریس متعجب از ضربه کنترل روی پاش،تو جاش پرید و چشمای گردشو به چان دوخت
_من چیکار کنم وقتی تو اون برنامه هارو دوست نداری؟
لب برچید و سرش رو به شکم فنفن فشار داد.
+برنامه های تلویزیونت مثله خودت خسته کننده ان!
با اخمش،کلاه قورباغه ای هودی سبزش رو روی موهاش کشید
زیپ کوتاهی که روی لبه کلاه و یقه اش داشت رو بست و صورت صافتش رو توش قایم کردصبح وقتی از خواب بیدار شد،بلافاصله به جونگوون زنگ و ازش خواست تا چندتا از لباس هاش رو جدا کنه
چون به شدت لباسای کریس چرت بودن!
و اینم اضافه کرد که حتما فنفنش رو با لباسش کنار بزاره تا کریس رو بفرسته و اونارو براش بیارهانگشتاش رو توی آستینش قایم کرد تا از بی حوصلگی اونا به بازی نگیره و آخرش به کنده شدن پوست دستش ختم نشه!
بالا پایین شدن کناره های کاناپه ای که روش دراز کشیده بود رو حس کرد
میتونست سایه بزرگ کسی رو که روش خیمه زده رو از زیر کلاه ببینه
ولی بی توجه به هیجان زدگیش،عکس العملی نشون ندادکریس از لجبازی چانیول،لبخندی زد
زانوهاش رو کنار پهلوهاش تکون داد و جاش رو راحت کرد و حواسش بود اصلا سنگینی از خودش روی بیبی ناز نازیش نندازهیکی از دستش رو روی پای فنفن،کنار سر یول گذاشت و دست دیگهاش رو بالا آورد و با حوصله زیپ سبز رنگ رو گرفت و آروم بازش کرد
وقتی صورت جمع شده اش رو دید،با ذوق خنده ای کرد
چشماشو روی هم فشار داده بود،بینیش رو چین چینی کرده بود و لباش روی همدیگه پرس شده بودن!سرشو جلو برد،اول از همه نوک بینی خودش رو به بینی چانیول چسبوند و آروم به چپ و راست تکونش داد
با این حرکت کوتاه باز شدن چین ابرو و بینیش رو حس کرد،برای همین عقب رفت و بار دیگه صورتشو دیدبدون مکث جلو رفت و با فشار خفیف دوندوناش،نوکش رو هم گاز گرفت
چانیول با هوم کوتاه و غلیظیِ اخمش اعتراض کرد ولی کریس اهمیتی نداد
یکم پایین تر رفت و لبای جمع شده اش رو هم گاز گرفت
بی حوصله داد آرومی کشید و به شونه اش مشت زد+نکن!!
وقتی بلخره صداش دراومد،موفق از کارش سرشو بالا آورد با پوزخند،ابروش رو بالا انداخت
أنت تقرأ
𝐩𝐞𝐚𝐜𝐡 𝐰𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫🌸
أدب الهواةاسم:زمستون هلویی کاپل اصلی:کریسیول کاپل فرعی:تائوxآیو،بکسو،جیوون،سکای ژانر:رمنس،امگاورس،فلاف،اسمات،امپرگ روز آپ:full نویسنده:fairy خلاصه: چانیول امگای کیوت و مهربونیه که یه کتابخونه تو روستا داره که فقط زمستونا بازش میکنه ...