❄🍑پارت بیست‌و‌دوم:کادوی کریسمسی که برای چانیول نیست!

355 89 148
                                    

با سر گرفتن کارش،دوباره از شبکه اول تلویزیون تا آخرش پیش رفت تا یه چیز سرگرم کننده پیدا کنه و بتونه اوقات فراغتشو پر کنه
اما بازم برنامه های تکراری و کسل کننده بود که چشمش میخورد

برای همین با حرص زیاد کنترل نسبتا دراز رو تو بغل کریس پرت کرد و زیرلب غرید

+اینم تلویزیونه تو داری؟هیچ چیز خوبی نمیده!!

کریس متعجب از ضربه کنترل روی پاش،تو جاش پرید و چشمای گردشو به چان دوخت

_من چیکار کنم وقتی تو اون برنامه هارو دوست نداری؟

لب برچید و سرش رو به شکم فن‌فن فشار داد.

+برنامه های تلویزیونت مثله خودت خسته کننده ان!

با اخمش،کلاه قورباغه ای هودی سبزش رو روی موهاش کشید
زیپ کوتاهی که روی لبه کلاه و یقه اش داشت رو بست و صورت صافتش رو توش قایم کرد

صبح وقتی از خواب بیدار شد،بلافاصله به جونگوون زنگ و ازش خواست تا چندتا از لباس هاش رو جدا کنه
چون به شدت لباسای کریس چرت بودن!
و اینم اضافه کرد که حتما فن‌فنش رو با لباسش کنار بزاره تا کریس رو بفرسته و اونارو براش بیاره

انگشتاش رو توی آستینش قایم کرد تا از بی حوصلگی اونا به بازی نگیره و آخرش به کنده شدن پوست دستش ختم نشه!

بالا پایین شدن کناره های کاناپه ای که روش دراز کشیده بود رو حس کرد
میتونست سایه بزرگ کسی رو که روش خیمه زده رو از زیر کلاه ببینه
ولی بی توجه به هیجان زدگیش،عکس العملی نشون نداد

کریس از لجبازی چانیول،لبخندی زد
زانوهاش رو کنار پهلوهاش تکون داد و جاش رو راحت کرد و حواسش بود اصلا سنگینی از خودش روی بیبی ناز نازیش نندازه

یکی از دستش رو روی پای فن‌فن،کنار سر یول گذاشت و دست دیگه‌اش رو بالا آورد و با حوصله زیپ سبز رنگ رو گرفت و آروم بازش کرد
وقتی صورت جمع شده اش رو دید،با ذوق خنده ای کرد
چشماشو روی هم فشار داده بود،بینیش رو چین چینی کرده بود و لباش روی همدیگه پرس شده بودن!

سرشو جلو برد،اول از همه نوک بینی خودش رو به بینی چانیول چسبوند و آروم به چپ و راست تکونش داد
با این حرکت کوتاه باز شدن چین ابرو و بینیش رو حس کرد،برای همین عقب رفت و بار دیگه صورتشو دید

بدون مکث جلو رفت و با فشار خفیف دوندوناش،نوکش رو هم گاز گرفت

چانیول با هوم کوتاه و غلیظیِ اخمش اعتراض کرد ولی کریس اهمیتی نداد
یکم پایین تر رفت و لبای جمع شده اش رو هم گاز گرفت
بی حوصله داد آرومی کشید و به شونه اش مشت زد

+نکن!!

وقتی بلخره صداش دراومد،موفق از کارش سرشو بالا آورد با پوزخند،ابروش رو بالا انداخت

𝐩𝐞𝐚𝐜𝐡 𝐰𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫🌸Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon