part2

217 38 9
                                    

موهاشو بالا زد و دفترچه رو زیر بغلش گذاشت
-یااا منظورت چیه کیم جنی؟
صدای عصبی جنی توی گوشی میپیچید
+ببین پارک رزان..من پرستار بچه نیستم..زود بیا و این برادر زادتو از خونه فاکی من جم کن
رزان دندون هاشو محکم روی هم فشار داد و با حرص گفت- من الان وسطه یه صحنه قتلم
جنی با تعجب گفت_چی؟
میخواست دهن باز کنه که توصیح بده
اما با صدای پشت سرش حرفشو تغیر داد
-یه دقه صبر کن
گوشی رو توی جیب کت چرم گذاشت و برگشت
دفترچه رو دستش گرفت و به پسری که میومد سمتش نگاه انداخت
-میسیز پارک....اوضاع چطوره
نگاهی گذرا بهش انداخت ..انگار نه انگار که فقط ۲ ساعت از قتل دوست دختر گذشته بود
موهاشو پشت گوشش زد و به جسد نگاهی انداخت
-معلوم شده که جسد از ناحیه های مختلف مورد شلیک تفنگ خفه کن قرار گرفته ..و حتی جای فرو رفتگی سوزن توی دستش بوده اما هنوز متوجه موادی که وارد بدنش شده نشدیم  ...و با توجه به نشانه هایی که دیدیم..احتمال میدم این یه قتل ساده نباشه آقای...
گنگ به پسر نگاه کرد
مرد سری تکون داد و گفت- لوسیفر
یکی از ابروهاشو بالا داد-چی؟
لوسیفر پوفی کشید
-کیم..تهیونگ صدام بزن !
رزان سری تکون داد
-به هر حال ما سعی مون رو میکنیم که قاتل رو پیدا کنیم...من یه کارآگاه خوب میشناسم میتونین ملاقاتش کنین؟
تهیونگ پوزخندی زد- دِتکتیو؟
پارک سری تکون داد و با صدا زدن همکارش روبه تهیونگ کرد- پارک جیمین آدرس و مشخصات رو بهتون میده
وبعد هم بدون حرف زد روشو برگردوند و به طرف همکار هاش حرکت کرد .
****
داد نسبتا بلندی زد و سعی کرد برگه های موکلشو از دست دختر بگیره- یاااااا بچچچچچچ.....بیا اینجاااااا!
کریستال روی دسته ی مبل ایستاد و کمرشو به چپ راست تکون داد- کیم جنی..تو نمیتونی منو بگیری
جنی دندوناش رو به هم فشار داد
نگاهی به کوسن جلوی پاش انداخت
اون رو برداشت و با یه حرکت به سمت زانوی دختر بچه مو طلایی پرتاب کرد
با خوردن نسبتا محکم کوسن
کریستال شاتالاپ به زمین افتاد
جنی بالای سرش قرار گرفت و برگه هارو از دستش قاپید
کریستال برای آبغوره گرفتن زد زیر گریه و بلند زار زار کرد
-عاییی...ببین اگه ... من به ....عمم نگفتم...تو زانوم رو به چخ دادی کریستال نیستممم
جنی پوفی کشید و مبل رو مرتب کرد- ببند بچه!
به سمت دختر که هنوز زانوش بغل کرده بود برگشت
حوصله گریه هاشو نداشت
پس کتش رو برداشت و رو به کریستال گفت- پاشو بریم دفتر من
کریستال با شنیدن دفتر اشکای تمساحشو پاک کرد و اروم جا بلند شد
کاپشن اسب تکشاخشو گرفت و به سمت در ورودی حرکت کرد
جنی سری تکون داد و موهاش رو بالا بست و چتری هاشو مرتب کرد
بعد از برداشتن کت چرم به سمت چکه های زیر زانوش رفت و اونارو پوشید

******
به کاغذ توی دستش نگاهیی انداخت
-کیم جنی؟
یه ابرو بالا داد ‌و به ساختمون روبه روش چشم دوخت
شونه بالا انداخت و وارد شد
ب
کارمند ها و دستیار وکیل ها هر کدوم در حال تایپ چیدمان برگه و زنگ زدن بودن
به طرف آسانسور رفت و با زدن دکمه ی  ۳ به بالا رفت
جلوی در قهوه ایی ایستاد و کادر بالا رو خوند
(دِتکتیو)
پوزخندی زد و با زدن انگشتاش به در صدای تف تق مانندی به وجود اومد
با صدای آرومی که گفت-بفرمایید در رو باز کرد
با دیدن دختری که روی صندلی نشسته بود و در حال فکر کردن بود
جلو رفت
اما جنی سرشو رو حتی تکون هم نداد
جنی با دیدن سکوت مرد گفت- چه کمکی از دستم بر میاد!
تهیونگ قهقه ایی زد و گفت - دتکتیو فکر میکردم باهوش تر از حرفای پارک جیمین باشین
با شنیدن اسم پارک دندون هاشو فشار داد
البته که رزان یه آدم علاف دیگه رو واسش فرستاد بود
خودکارشو روی میز گذاشت و کش موهاشو مرتب کرد
از روی صندلی بلند شد و به طرف پوشه های قرمز رفت و با دقت چندتا پرونده از بینشون دراورد و لب زد
-من علم و غیب یا چمیدونم یه تلپاتی با جن و شیطون های. اطرافم...حرف میزنی یا بیرونت کنم؟
تهیونگ پوزخندی زد و روی کاناپه مشکی نشست
-دارک بودن بهت میاد دتکتیو
گردنشو خم کرد و ادامه داد
-قتل یه دختر ۲۲ ساله بر اثر نا معلو...
جنی وسط حرفش پرید
-پرونده قبول نیست..بیرون
+همیشه اینقدر سمجی؟...این یه قتله!
جنی روی صندلی چرخی نشست و پاهاشو روی پاش انداخت و به برگه های توی دستش نگاه کرد
-من مسئول قتل زیر خواب های شما نیستم .... بهتره دنبال یکی دیگه بگردین
تهیونگ اخماشو توی هم برد-یاااا بچ...دارم میگم قتل زنجیره اییه...طرف چیزای زیادی کش رفته و یه معما جا گذاشته به معرفی یه پلیس اومدم ... وگرنه چیزی که خدا داده کارگاه و های بهتر از تو
حالا هم روز خوش
به به سمت در رفت که با صدای دختر ایستاد.
جنی سرشو بالا گرفت و پوزخندی زد - حرفتو یه بار دیگه تکرار کن
تهیونگ با پاشنه چرخید- قتل زنجیره اییه و دلش بازی میخاد
جنی پرونده توی دستش رو بست
و تلفنش رو توی دست گرفت
-جک...پرونده BT4...IPO  و اون ده تا پرونده دیگه رو می‌سپارم به خودت ... من یه کار مهم دارم
با صدای جک که گفت - خیلی خب میس کیم ... سری تکون داد و تلفن رو قط کرد
جنی کت چرمش رو دست گرفت و پوشید
بدون اینکه نگاهیی به موکل جدیدش بندازه گفت- صحنه جرم ...۵ دقیقه دیگه میبینمت
و با برداشتن کلیدش از از دفتر بیرون رفت
تهیونگ نگاهی به کارآگاهی که از اتاق خارج شد  انداخت و پوزخندی زد
و از اتاق خارج شد
***
از ماشین پورشه مشکی رنگش پیاده شد و کت چرمش  رو مرتب کرد
دست به کمر ایستاد و به دایره جنایی اطراف هتل نگاه میکرد
مامور پلیسی سمتش اومد
و سوالی نگاهی به سرتا پای جنی کرد
+ببخشید این مکان برای متفرقه ممنوعه
جنی لب هاشو روی هم فشار داد و کارتشو از جیبش بیرون اورد و محکم و استوار گفت- کیم جنی...کاراگاه شخصی
مامور به پته پته افتاد
به جرئت هرکسی که اسم جنی کیم رو میشنید به لرز میوفتاد
کدوم مجرمی تا حالا از زیر دستش فرار کرده بود؟
تعداد برد های دادگاهش چقدر بود...
همه می‌دونستن که اون بهترین کاراگاه نیویورکه
_خیلی عذر میخوام که نشناختمون....میتونید وارد بشین
جنی چشماشو توی حدقه چرخوند و سری تکون داد
و با قدم های محکم اما اروم به سمت پارک جیمین و پارک رزان حرکت کرد
رزی با صدای پای محکم دوست عصبانیش فهمید پشت سرشه
برگشت و تا خواست حرف بزنه جنی دهن باز کرد-بهتره قبل از اینکه کسی رو سراغم بفرستی باهام مشورت کنی
رزان خندید و سری تکون داد
اون جنی رو خیلی دوست داشت
میتونست حس کنه
تکه گاهش بود ...
همونطور که اجزای  صورت بهترین دوستش رو نگاه می‌کرد متوجه نبود برادر زادش شد
با ترس گفت-ببینم...کریستال کو؟
جنی پوفی کشید و به ساعت مشکی روی دستش نگاهی انداخت و پوفی کشید-اون بچه ۶ ساله واقعا روی اعصابه...گذاشتمش مدرسه...
رزان لبخندی زد و سری تکون داد و کاراگاه رو به داخل باند ها و نوار های زردی که نوشته بود(داخل نشوید)هدایت کرد
جیمین با دیدن جنی دست از برسی دی ان ای ها کشید و به سمت دختر اومد
-او لالا....کاراگاه خوشتیپ ما..اینجا چیکار میکنه
جنی لبخندی زد و جواب داد-نمک نریز پارک جیمین...
جیمین خواست جوابی بده اما با شنیدن صدای پشت سر جنی دهنش بسته شد
صدای قدم های تهیونگ باعث میشد جنی بیشتر عصبی بشه
بدون اینکه برگرده گفت- ۱۰ دقیقه و ۴۰ ثانیه دیر کردی کیم تهیونگ
لوسیفر بهت زده به کارآگاه نگاه کرد
و بعد کنار رزان قرار گرفت
همیشه فکر میکرد آدم های زمینی زیاد وقت شناس نیستن..اما اون دختر ثانیه ها هم براش مهم بود.
به سمت جسد کریستین رفت و اون رو وارسی کرد
همه توی لحظاتی که جنی مشغول چک کردن جسد بی جون دختر بود ، سکوت کرده بودن
بعد از دو دقیقه رزان دهن باز کرد و گفت-چی پیدا کردی جنی؟
لوسیفر با سردی گفت- دو دقیقه مگه میشه چیزی پیدا کرد؟
جنی نگاه برزخی به تهیونگ کرد و با کلمات سرد گفت-ببند فکو...خب ما اینجا چی داریم..عا..عاره
و بعد به سمت اعضا چرخید
-کیریستین رونال  در اواخر دوره سی سالگیشو متاهل بوده به
وضوح میشه از انگشتری که در انگشتش وجود داره فهمید . ولی از
زندگی با شوهرش راضی نبوده . بار ها ازش کتک خورده ولی
نمیخواسته مشخص بشه و با کرم پودر و لوازمات ارایشی میپوشونده .
اینا نمیتونه نشونه های خودزنی باشه . کریستین چب دست بوده ولی
اثر های اسیب دیدگیش در سمت راست بیشتره .
تهیونگ چشماشو چرخوند و گفت-محض رضای عیسی...بگو اینارو از خودت دراوردی!
جنی نگاه گذرا و بی اهمیتی به تیهونگ انداخت و ادامه داد
_ادم موقع دعوا همیشه با اون دستی که راحتتره استفاده میکنه و
درضمن حلقه ازدواجشو ببین..به مدت طوالنی اگر تو دستش میبود
جاش میفتاد ولی اینطور نیست چون درش میاورده . انسان خاصی هم
نبوده که بخاطر کارش الزم بوده باشه اینکارو بکنه ..چون به انگشت
اشارش نگاه کن جای انگشتر معلومه اگر برای کار بود اون هم در
میاورد . تهیونگ با عصبانیت گفت-
+قاتل شوهرشه؟
. دلش میخواست قاتل کریستین رو انقدر
شکنجه بده تا بمیره . عصابنیت و خشم تموم تنشو گرفته بود .
جنی سری تکون داد ..
نه...زود قضاوت نکن...چجوری به این نتیجه رسیدی/ دعواهاش با همسرش همیشه
عاطفی بوده و دعواهای عاطفی هم اگر خیلی شدید باشه به کشتن ختم
میشه ولی نه کشتنی که برنامه ریزی شده باشه . قتل با رادیو اکتیو
بوده . بگذریم از اینا...اون برای انتشارات مجله و روزنامه کار
میکرده و مطلب مینوشته...شاید جزئ سرگرمی چیزی بوده در کل که
اون روش فشار زیادی داشته..از روی دستاش میشه فهمید به وضوح .
روی ساق دستش کبودی عمیقی هست که برای برخورد مدام دستش با
کناریه میز تحریر به وجود اومده .
جنی از روی پاهاش بلند شد و همونطور که چیزی رو تو گوشیش
چک میکرد ادامه داد=
*اگر ی سری به نویسنده مجله های مشکالت زناشوی بزنید اسم
کریستین رو میبینید که هر جفت فرضیه منو تایید میکنه .
تهیونگ اب دهنی قورت داد ...با اینکه این همه وقت کیرستین رو
میشناخت اینو نمیدونست و حالا اون کاراگاه که معلوم نبود از کجا اومده و گذشتش چیه با نگاه چند دیقه ای بهش
متوجه شده بود.
+عاها خیلی ممنون از این نظریه ها کاراگاه ولی ممکنه لطف کنید راجع قتل
حرف بزنید .
تهیونگ به تمسخر خاصی پرسید . کم کم داشت به این نتیجه میرسید
که شاید خودش باید قاتل رو پیدا کنه .
*البته . تهیونگ تو دوست کریستین بودی ممکنه بگی اون کی رسیده
نیویورک/
تهیونگ دست به سینه ایستاد
-عا...عاره...دیروز بهم زنگ زد و گفت پرواز داره و شب بیام پیشش..
جنی نگاهشو از تهیونگ گرفت و سر تکون داد
بعد به سمت رزان رفت و گفت-لپتاپی پیدا کردین!
رزان با بهت پرسید-لپ تاپ...کدوم؟...نه ما چیزی ندیدیم
جنی با حرص گفت-البته که اون لپ تاپ داره...س چجوری متن هاشو واسه ناشر میفرستاده
تهیونگ دهن باز کرد-شاید نیوورده
جنی چتری موهاش رو درست کرد
-همین حالا راجب به کبودی دستش توضیح دادم
جیمین تند گفت-باشه حالا همو پاره نکنین
جنی به در اتاق نگاهیی کرد.  تهیونگ رو کنار زد و با شتاب به سمت اتاق رفت و داد زد-کسی لپ تاپ پیدا نکرده؟
رزان گفت-جنی هیچ کامپیوتری نبود.
جنی سر جاش وایساد و کتش رو از روی صندلی قرمز برداشت و سوییچ رو توی دست گرفت
با هیجان گفت-اون قاتل لپ تاپ رو کش رفته
و سوار ماشین شد
رزان نفس عمیقی کشید سمت تهیونگ با چهره ایی شبیه وات ده فاز وایساده بود نگاه کرد
-میتونی بری
تهیونگ که هنوز نتونسته بود اطلاعات رو هضم کنه با بهت سری تکون داد و سمت ماشین رفت
اون رو روشن کرد و ماشین جنی رو تعقیب کرد
****
فیلتر شکنم وصل نمیشهههههه
دارم از بین میرم و ذره ذره آب میشم!
ولی فیکو توی چنل روبیکا آپ میکنم
خواستین میتونین جوین شین
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
          ‌  ‌‌ ‌‌  ‌@Pinkbangs
اگه فیک مینویسین میتونین به آیدیمم پیام بدین تا فیکتون رو توی چنل آپ کنیم
مرسی از حمايت هاتوننننن:)

Black Devil Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt