+چرا تو کشوری که میانگین قد مردا ۱۷۵ سانته دقیقا یه مرد با قده ۱۹۰ و ۸۰ کیلو عضلهی خالص باید اختلال انفجاری متناوب داشته باشه ؟
یک روز بعد از اینکه بکهیون تصمیم گرفت یه بهیار و یا پرستار تو قد و اندازه چانیول پیدا کنه ، همراه با منشیش توی دفترش نشسته بودن و روانپزشک ارشد با پیدا نکردن هیچ شخص قابل قبولی با عصبانیت پرونده های تو دستش رو روی میز پرت کرد و با اخمای درهم به پشتی صندلیش تکیه داد
^اگر کسیو پیدا نکنیم چی میشه ؟
بکهیون با اخم های درهم که حاصل از کلافگیش بود آهی کشید و خیره به منشیش که به نظر نگران میرسید سرشو به دو طرف تکون داد
+نمیدونم یونا واقعا نمیدونم ... برای امروز کافیه چون باید برم ... ولی تو حتما پیگیر باش
منشی که 'یونا' خطاب شده بود سرشو بالا پایین کرد و همزمان با بکهیون از جاش بلند شد
^دارین میرین دیدن برادرتون ؟
بکهیون همزمان با پوشیدن کتش سرشو بالا پایین کرد
+احتمالا امروز مرخص میشه باید پیشش باشم
^کسی که باهاش تصادف کرد چطوره ؟
بکهیون با کشیدن نفس عمیقی برگشت سمت منشیش و دید که دختر جوون و ساده پوش مشغول مرتب کردن میزه
+اونم خوبه ... جفتشون یه مدل آسیب دیدن ... کمربند نداشتن و ایربگای ماشیناشون بخاطر دلایل کاملا واضحه جوونای امروزی غیرفعال بود و برای همین سرشون آسیب دیده
جمله "ایربگای ماشیناشون بخاطر دلایل کاملا واضحه جوونای امروزی غیرفعال بود" باعث شد یونا بدون اینکه بتونه خودشو کنترل کنه به خنده بیوفته و با خنده سرشو بالا پایین کنه
یونا هم یه جوون امروزی بود و کاملا نسبت به کینک 'سکس در ماشین' هم سن و سالای خودش باخبر بود و خبرای زیادی هم در رابطه با افرادی که تو ماشین و روی صندلی های جلویی وارد عملیات شده و باعث میشدن ماشین بیچاره دچار سوتفاهم بشه و فکر کنه تصادف اتفاق افتاده و با صدور دستور 'باز شدن ایربگ ها' اتفاقات بدی رو رقم زده خونده بود
این روزا جوونا از ترس جونشون به طور دستی عملیات باز شدن ایربگ رو قفل میکردن و گویا تهیونگ و جونگکوک هم از این موضوع مستثنا نبودن !
با خداحافظی از منشیش از دفتر خارج شد و با یه ذهن درگیر به سمت بیمارستانی که تهیونگ توش بستری بود روند
○●●●●●●●●○
~بلاخره دارم از دست خودت و امر و نهیات راحت میشم !
یونگی خیره به جونگکوک که دکتر مشغول معاینه کردن سرش بود گفت و باعث شد پسر کوچیکتر چپ چپ نگاهش کنه
YOU ARE READING
Between Me and You❤️🩹
Fanfictionتیمارستان جایی نیست که هرکسی بتونه توش کار کنه ... اما بیون بکهیون ، روانپزشک ارشد و رئیس بیمارستان روانی "خانه سبز" هرروز صبح با عشق به محل کارش میره و معتقده هیچکاری تو دنیا لذت بخش تر از برگردوندن یک انسان به زندگی نرمالش نیست 🌸 □■□■□■□ -به نظر...