دادی که تهیونگ زد سر جاش خشک شد.
#تو... تو جانگ هوسوکیییی؟؟؟ همش با خودم میگفتم آشنا میزنی ولی... لعنتی هرزهههتهیونگ با عصبانیت به سمت هوسوک رفت و با گرفتن مچ دست بتا اون رو به سمت خودش کشید.
#خودتی مگه نه؟
میدونی به خاطر توی کثافت چقدر خسارت وارد شد بهم امگای عوضییی؟پسر کوچیک تر با ترس دستش رو تکون داد تا مچش از لای انگشتای الفا بیرون بیاد ولی با محکم تر شدن فشار دست اون منگل و دردی که به درد شکمش اضافه شده بود نالهای کرد.
نمیدونست باید چیکار کنه.
هرگز فکرشو نمی کرد این عوضی رو بازم تو عمرش ببینه.
اما دیده بود...
اونم به عنوان رفیق جفتاش!
ولی نباید می رید.
اون هوسوک بود.
یه دروغگوی ماهر!
×ولم کن روانی... چی داری برای خودت زر زر میکنی؟ امگا؟ولم کن بابا قرصاتو پشت رو خوردییی؟تهیونگ خواست دوباره داد بزنه ولی با حس کردن فرمون های عصبی یونگی دست هوسوک رو ول کرد و قدمی عقب رفت.
#مطمئنم خودتی اصلا مگه چند نفر توی دنیا رایحه کوفتی خاک خیس رو دارن؟رو به یونگی و جیمین که حالا با اخم به بتا زل زده بود گفت:
#شماروهم گول زده مگه نه؟ این پسره هرزه هیچی به جز یه امگای به درد نخور بار نیست.
هوسوک کلافه هوفی کشید و با خودش گفت کاش سالم بود تا دهن تهیونگ رو مورد عنایت قرار میداد.
خاک خیس آخهههههه؟؟؟
×خاک خیس؟ بی سواد خاک بارون خورده
دفعه پی...ادامه حرفش رو با حس کردن فرمون های الفا که تیز تر شده بودن خورد.
همین الان یه سوتی خیلی بزرگ داد...
مثل اینکه چندانم دروغگوی ماهری نبود.
این زبون عنم به جای اینکه تو قیامت بر علیهش شهادت بده الان داشت کص میگفت.به یونگی نگاه کرد و برای مظلوم نمایی دستش رو روی زخمش گذاشت و گفت:
×قسم میخورم من تاحالا توی عمرم اونو ندیدم
اصلا این دیوونه داره به من میگه امگامممم
درسته جزء اون دسته بتا هایی هستم که فرومون دارن اما امگا؟یونگی نگاهی به چهره مضطرب بتا و لباس خونیش انداخت و آهی کشید.
نمیخواست بازم دلش رو بشکنه یا حرفی بزنه که اوضاع بد تر از قبل شه.
_میریم داخل و دوتاتون ماجرا رو تعریف میکنید.
.
.هوسوک همون طور که با استرس پاش رو تکون میداد، به چهرهی گرفته جوجهی کنارش نگاه کرد و با حس دست گرم یونگی رو رونش نفس عمیقی کشید.
کاش اون کیم تهیونگ عوضی لال میشد...
هوسوک تازه داشت پیش جفتاش احساس آرامش میکرد.
حتی یه ساعتم از دستگیری باباش نمیگذشت.
این دنیا کلا لج کرده بود باهاش.
تف تو اول و آخر کارما که همیشه میرید بهش.
DU LIEST GERADE
✻𝐎𝐱𝐚𝐥𝐢𝐬 [𝑺𝑶𝑷𝑬𝑴𝑰𝑵]✿*゚
Werwolf𝑭𝒊𝒄: 𝑶𝒙𝒂𝒍𝒊𝒔 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑺𝒐𝒑𝒆𝒎𝒊𝒏_ 𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 _𝒕𝒆𝒂𝒌𝒐𝒐𝒌 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 3𝒔𝒐𝒎𝒆_ 𝒔𝒎𝒖𝒕 _ 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 _𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔𝒆_ 𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 خلاصه: هوسوک یه بتای تنها اما سرخوشه که به خودش قول داده تو زندگیش هیچ شریک تخمی ای رو...