لطفا پارت قبلی رو بخونید اگه یادتون نیست بعد بیاید سراغ این😂😂😂😂
دستشو روی صورت خیسش کشید.
بعد از گریه کردن مغزش شروع به تجزیه و تحلیل اتفاقات کرده بود.
تقصیر هیچکس به جز خودش نبود!جیمین میدونست کار اشتباهی کرده و بدون اینکه هیچ بهونهای برای تبرئهی خودش بیاره حاضر بود گناهش رو قبول کنه.
وقتی به حسی که به هوسوک داده بود فکر میکرد چشماش پر میشدن.وقتی که هوسوک گفت فقط برای بچه دار شدن میخوادش حس کرد تموم مسیر زندگی مشترکشون رو اشتباه رفته.
زمانی که موضوع دوقلوها رو به هوسوک گفتن بخشیدشون
ولی حالا بازم این اشتباه رو تکرار کرده بود.چرا اینقدر خودخواه شده بود؟!
حتی خودشم خودش رو درک نمیکرد چرا اینکارو کرد؟
ترسیده بود؟
از جفت هاش؟
کسایی که هرکاری براش میکردن؟
اهی کشید و از روی صندلیش بلند شد.
یونگی الان اروم شده بود درسته؟یونگی جیمین رو درک نمیکرد میتونست بهشون بگه!
مطمئنن اولش مخالفت میکردن ولی از کی به حرف امگا اهمیت نداده بودن که اینکارو کرده بود؟
هوسوک کجاست؟ پیش نامجون!
خودش پرسید و خودش جواب داد.گوشیش رو برداشت تا به جفت فراریش پیام بده ولی همون لحظه در اتاق باز شد و جیمین وارد اتاق شد.
بدون اینکه نگاهی به امگا بندازه قفل گوشیش رو باز کرد و صفحه چتش با 'جفت۲' رو پیدا کرد.
جیمین روی صندلی کنار الفاش نشست."ببخشید!"
گریه کرده! الفای یونگی توی سرش زوزه کشید.
"من نمیدونم چرا نگفتم ببخشید یونگی"
یونگی تمام تلاشش رو کرد تا به لب های جلوی اومده امگا نگاه نکنه.جیمین دستش رو جلو برد و انگشت اشاره رو الفا که پیام رو تایپ میکرد گرفت.
"آلفا"
بغض کرده بود.
"معذرت میخوام میدونم اشتباه کردم"جیمین وقتی دید یونگی بهش محل نمیده اجازه داد اولین قطره اشک رو گونهاش فرود بیاد.
"من... نمی..نمیخواستم اینجور شه."
شنیدن صدای هق هق جیمین برای دیوونه شدن یونگی دلیل کافیای بود." گریه نکن!"
با لحن کنترل شده اما محکمی گفت.
شدت اشکای امگا از قبل بیشتر شدن.
"ا...ازم نارا..حت نباش من... من خیلی پستم می..دونم!"
سعی داشت با دستاش اشکا رو پاک کنه اما اینکار هیچ کمکی به بند اومدن گریهش نمیکرد." توروخدا.."
"بازم تکرارش میکنی جیمین
این اولین بارت نیست که اینجوری خودخواهانه بدون توجه به ما کاری رو انجام میدی!"
" ببخشید... ببخشید نمیخواستم..."
"ما هم به همون اندازه که تو اسیب میبینی اسیب میبینیمم
خودت رو بذار جای ما توقع داری الان ببخشمت؟"
جمله اخر رو درحالی گفت که به چشم های امگا زل زده بود گفت.
YOU ARE READING
✻𝐎𝐱𝐚𝐥𝐢𝐬 [𝑺𝑶𝑷𝑬𝑴𝑰𝑵]✿*゚
Werewolf𝑭𝒊𝒄: 𝑶𝒙𝒂𝒍𝒊𝒔 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑺𝒐𝒑𝒆𝒎𝒊𝒏_ 𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 _𝒕𝒆𝒂𝒌𝒐𝒐𝒌 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 3𝒔𝒐𝒎𝒆_ 𝒔𝒎𝒖𝒕 _ 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 _𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔𝒆_ 𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 خلاصه: هوسوک یه بتای تنها اما سرخوشه که به خودش قول داده تو زندگیش هیچ شریک تخمی ای رو...