های گایز پارت اول Fake Identity رو آپ کردم؛ حتما بهش سر بزنین.
اینم آیدی چنل استری کیدزمه، دوست داشتین جوین شین😍
@skz_kings_bl
Writer :
وون کای : ایشون به همجنس خود علاقه مند خواهند شد و به خاطر اون شخص، تاج و تخت رو به شاهزاده لوهان واگذار خواهند کرد.
پادشاه_ملکه_مینهو_جیسونگ : چیییی؟!!!!
استاد پیر خنده ریزی کرد و خطاب به این خانواده متعجب، لب زد:
وون کای : درست شنیدین؛ شاهزاده لیهان به پسری از طبقه پایین جامعه علاقه مند خواهند شد و برای دیدن لبخند زیبای اون پسر و در آغوش گرفتنش؛ تاج و تخت رو به شاهزاده لوهان واگذار می کنن.
لبخندی بر روی لب های ولیعهد نشست.
این احساس رو به خوبی درک می کرد اما انتظار داشت که فرزندش، اون پسر رو از آن خود کنه و در قصر کنار خودش نگه داره؛ همونطور که خودش اینکار رو با شاهزاده هان کرد.مینهو : چرا سعی نمیکنه تا اون پسر رو کنار خودش همراه با تاج و تختش نگه داره؟
وون کای : اینو دیگه در آینده خودتون ازش بپرسین.با جمله ای که وون کای به زبون آورد؛ همه خندیدن.
حتی خود ولیعهد هم خنده کوتاهی کرد.
درسته که اون مرد، استاد حاذقی بود اما از چیزهای جزئی آینده خبری نداشت..
.
.۳ سال بعد...
پادشاه بزرگ چین، به طور رسمی از سلطنت کناره گیری کرد.
دوران جدیدی در قصر باشکوه چین درحال رخ دادن بود.
فردا جشن تاج گذاری ولیعهد، لی مینهو عه و قصر درحال انجام تدارکات.
چه روز زیبایی بود...
همه مردم از یه هفته قبل، جشن های کوچکی در کوچه ها می گرفتن و آتیش بازی به راه انداخته بودن.
ولیعهدی که رفتاری سخاوتمندانه با مردمش داشت؛ حالا قراره پادشاه بشه.
شاهزاده هان از این اتفاق خیلی خوشحال بود.
قرار بود همسرش به پادشاهی برسه و فرزندانش به جایگاهی که شایستگی اون رو دارن.
هرچند که خود اون هم به مقامی بزرگ خواهد رسید.
وظایفش سنگین تر از قبل خواهد شد اما اون حمایت پادشاه و ملکه رو داره و از این موضوع بسیار خوشحاله.
لبخند محوی زد و نگاهی به فرزندانش انداخت.
هر سه آنها منظم ایستاده بودن تا خیاط های سلطنتی اندازه هاشون رو بگیرن و هانفو های جدیدی برای جشن تاج گذاری پدرشون، برای آنها درست کنن.
وقتی که کار خیاط ها به اتمام رسید؛ شاهزاده هان جلوی سه فرزندش، بر روی زانوهاش نشست و خطاب به آنها با لحنی مهربون، دهن باز کرد:جیسونگ : همونطور که می دونین؛ فردا مراسم تاج گذاری پدرتونه و شماها باید زود بخوابین تا فردا سرحال باشین کوچولوهای من.
سه فرزند سلطنتی با هانفوهای رنگی و گشادی که به تن داشتن؛ سرخم کردن و جواب دادن:
لیهان_لوهان_نارا : چشم پدرجون.
YOU ARE READING
My Dear Prince °minsung°
Fanfictionکاپل : Minsung ژانر : Romance _ Dram _ Smut🔞 _ Historical روزهای آپ : سه شنبه ها