part6

146 50 47
                                    

پلک‌هاش رو آروم روی هم گذاشت تا آرامش سلب‌شده‌‌اش بهش برگرده. سوزش چشم‌هاش بعد از چند ثانیه از بین رفت و تونست چشم‌هاش رو باز کنه. دستگیره‌ی در فلزی رو چرخوند و وارد فضای سرد اتاق شد. با دیدن تخت فلزی وسط اتاق به طرفش رفت و پارچه‌ی سفیدرنگ رو کنار زد.
با دقت به چهره‌ی رنگ پریده و لب‌های کبود شده‌ی خانم لی خیره شد‌. کبودی که بخاطر پیچیدن سیم دور گردنش بود و ضربه‌های چاقوی روی شکمش دقیقا شبیه جراحت‌های کیم یونا بود. مخصوصا زخم‌های روی نرمه‌ی گوشش که بخاطر کشیده شدن گوشواره‌هاش بود.
نگاهش رو چرخوند که با دیدن اشکالی پشت گوشش اخمی کرد و نزدیک‌ شد تا واضح‌تر ببینه. شبیه الگو بود. حروف m و n اول و آخرش بود و بینش دو نیم دایره کج قرار داشت. زمزمه کرد:
"Moon?"

با عجله پرونده‌ی توی دستش رو باز کرد. با دیدن عکس اون شکل توی پرونده صفحه‌ی مورد نظرش رو باز کرد ولی هیچ اطلاعاتی ازش توی پرونده نبود. پرونده‌ی کیم یونا هم همین‌طور. هر دو این شکل رو پشت‌ گوش‌هاشون داشتن.
پارچه سفید رو روی خانم لی برگردوند و از اتاق خارج شد. به طرف اتاقی که جیمین توش بود رفت و بدون در زدن در رو باز کرد.
جیمین با دقت داخل کاغذ زیر دستش چیزی می‌نوشت و با وارد شدن نامجون صحبتش با مرد روبه‌روش قطع شد.
نامجون چند ثانیه مکث کرد و چهره‌ی مرد رو از نظر گذروند.
[مین یونگی] مثل این‌که جیمین مجبور نشده بود بره اتاقش. اخمی کرد و رو به جیمین گفت:
"کارت تموم شد بهم خبر بده."

جیمین سری به نشونه‌ی تایید تکون داد و بعد از خارج شدن نامجون به طرف یونگی برگشت. یونگی با لبخندی گفت:
"خب کجا بودیم بیبی؟"

پلک‌هاش رو روی هم فشرد تا حرفی برخلاف میلش به پسر گستاخ رو‌به‌روش نزنه.
"خوشحال می‌شم روی لحن گفتارتون تجدید نظر کنین جناب مین."

عینکش رو روی بینیش بالاتر کشید و با اخم کمرنگی ادامه داد:
"ساعتی که کیم یونا به قتل رسید شما کجا بودین؟"

به پشتی صندلی پلاستیکی تکیه داد و دست‌هاش رو روی سینه‌اش قفل کرد و به پرونده‌های تلنبار شده‌ی روی میز چشم دوخت.
"توی باشگاه."

به یکباره بلند شد. روی میز خم شد و عینک جیمین رو از روی صورتش برداشت.
"بدون عینک خوشگل‌تری."

جیمین برگه‌های توی دستش رو محکم فشرد تا توی سرش نکوبه. لبخند مسخره‌ای زد و پرسید:
"ممنون. شاهدی هم دارین؟"

دسته‌های عینک رو جمع کرد و روی میز گذاشت.
"کیم تهیونگ."

جیمین برای این‌که به یونگی اجازه‌ی انجام کار عجیب‌تری نده به سرعت سوال بعدیش رو پرسید.
"شما به کیم سوکجین یا کیم تهیونگ نزدیک‌ بودین؟ رابطه‌ی اونا با یونا یا همدیگه چطور بود؟"

از روی صندلی بلند شد تا برای خودش زمان بخره‌. نباید هیچ چیزی می‌گفت که بر علیه جین استفاده بشه. میز رو دور زد و کنار جیمین رفت. با دیدن قاب عکس کوچیکی که روی میز بود، خم شد و با دقت به چهره‌ی خندون بچه‌ای که حدس می‌زد جیمین باشه و فردی که کنارش بود چشم دوخت.
"خانمی که کنارته کیه؟"

"Abditory"Where stories live. Discover now