شاید فکر کنین گونه های سرخ شده توت فرنگی از سر خجالت و البته خاصیت امگا بودن اون باشه ولی این تفکر کاملا اشتباه بود چون کیم تهیونگ همین الان هم پتانسیل به قتل رسوندن آلفای شکلاتی رو داشت!
گفتم که میای ، حالا کی باهام سر اون قرار کوفتی حاضر میشی؟"
جونگ کوک خیلی مطمئن جمله اش رو زمزمه کرد و از روی عادت شروع به بازی کردن با سر آستین نقره ای رنگش کردنه....هنوزم نه و چه فکری با خودت کردی که از هویون خواستی اخراجم کنه؟"
این یه پرسش استفهامی بود!
محض رضای خدا تهیونگ فقط یه زندگی نرمال و به دور از حاشیه میخواستزیاد نگران نباش اونقدر که فکر میکنی بی وجدان نیستم بجاش بیا همینجا کار کن"
جونگ کوک دستی توی هوا تکون داد و بیخیال بیان کرد
آلفای شکلاتی از کار تهیونگ مطمئن بود پس این تصمیم حتی باعث سود شرکتش هم میشدامروز سوبین رو به دست جیمین اون امگای بازیگوش سپرده بود و فقط امیدوار بود تا اتفاقی برای بچه پانداش نیوفته!
همین که اسم جیمین رو توی دلش آورده بود در اتاق به سرعت باز شد و قامت نسبتا ریز نقش امگا ظاهر شد
جونگ کوکا خبرای جدید رو شنیدی؟"
در حالی که نگاهش روی موبایلش قفل کرده بود و متوجه حضور تهیونگ نشده بود فریاد کشیدکدوم خبر؟...و در ضمن من الان توی یه جلسه کاریم پس همین طوری سرت رو پایین ننداز و وارد شو"
آلفای شکلاتی عصبانی رو به امگایی که رایحه ویستریاش تمام فضا رو پر کرده بود فریاد کشیدبالاخره پسرک حواس پرت سرش رو بالا آورد و با امگای توت فرنگی مواجه شد گفت:
از اونجور جلسه ها با دوست پسرت؟"
ایندفعه لبخند شیطنت آمیزی نشون داد که با دیدنش جونگ کوک آهی از سر خستگی کشید متوجه نمیشد که چرا باید بهترین دوستش یه امگای تخس و البته خنگ باشهدوست پسر؟....مگه عقلم رو از دست دادم که دوست پسر این بشم"
تهیونگ انگار بهش بر خورده بود
چون بدون فکر و به سرعت تمام این جملات رو به زبان آورده بودهی از خدات هم باشه میدونی چند نفر عاشق همین اینی که میگی هستن؟"
ایندفعه به جونگکوک هم برخورده بود چون رایحه تلخ شکلاتش رو بیشتر توی اتاق پخش کرده بودصبر کنین فعلا توی گروه شرکت که یه چیز دیگه نوشته شده"
جیمین نگاه مضطربی از خودش نشون داد و موبایلش رو به دست جونگ کوک دادنه....نه نباید این اتفاق حداقل الان بیوفته"
آلفای شکلاتی نگران بیان کرد و عصبی شروع به راه رفتن توی اتاق کردمیشه یه نفر به من هم بگه چه اتفاقی افتاده؟"
امگای توت فرنگی اخم محوی نشون داد و سعی کرد رایحه مرد رو به کمک رایحه توت فرنگیش کنار بزنه
DU LIEST GERADE
troubled jeons(kookv)
Fanfictionتهیونگ فقط خواستار یه زندگی بدون دردسر بود ولی همه چیز با حضور ناگهانی همسایه دردسرساز اش شروع به تغییر کرد! .... بهمکمک کن!" آلفای شکلاتی با لحن بیچاره ای بیان کرد و به اون امگای بداخلاق نگاهی انداخت اون وقت چرا؟" و گوشه لبی برای مرد بالا داد چون...