موقعی که تهیونگ احساس کرد کمی به خودش اومده متوجه شد که با عجله وارد خونه اشون شدند و پاهاش دور کمر جونگ کوک حلقه شده.
حالا خیلی خوب میتونست متوجه تغییر رنگ چشم های مرد بشه که چطوری با نفس نفس بهش خیره شده و منتظر واکنشش مونده.دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم!"
جونگ کوک با لحن کاملا جدی گفت و پیشونی اش رو به پیشونی توت فرنگی تکیه داد .
تهیونگ دهن باز کرد تا چیزی بگه ولی قبلا از اون متوجه بَلعیده شدن دهنش شد!
آلفای شکلاتی رایحه تلخش رو آزاد کرد و عجولانه لب های پسرک رو فرو میبرد ایندفعه تهیونگ متوجه شده بود که جونگ کوک حتی قرار نیست به قسمتی از بدنش رحم کنه چون همین الانم شروع به حرکت کرده بود و تمام قسمت های بدن امگا رو با مارک پر کرده بود!آه...جونگکوک"
تهیونگ با چشم های خمار بهش خیره موند و به مردی که حالا جلوش زانو زده بود گفت:
میخوام ...برام بخوری"
بی شرمانه اعلام کرد و به موهای آلفا چنگ محکمی زد هرچند اینبار از دفعه پیش متفاوت تر عمل کرده بود چون اون الفای تحریک شده بدون هیچ آمادگی عضو پسرک رو بلعیده بود و باعث اعتراض توت فرنگی شده بود
وقتی احساس کرد که نزدیک به اومدنه ناله از سر لذت آزاد کرد و گفت:
من نزدیکم"هرچند جونگ کوک واقعا دیگه توجهی به اون نداشت چون بدون وقفه کارش رو ادامه میداد و ثانیه ای بعد این توت فرنگی بود که توی دهن آلفا کام شده بود و قوسی به کمرش می داد
احساس آسودگی درون بدنش میکرد ولی مطمئنا کارشون تموم نشده بود!
جونگ کوک هنوزم مثل شکارچی ها بهش خیره شده بودزانو های پسر رو بالا داد و شروع به گذاشتن مارک های پررنگی روی رون و باسنش کرد و توت فرنگی بالاخره تونست انگشت های مرد رو درون خودش احساس کنه...
کوک دیگه نمیتونم"
هیت به عقل توت فرنگی هم غلبه کرده بود چون تنها چیزی که الان عمیقا بهش نیاز داشت پر شدنش توسط عضو آلفا بود!
حتی بیشتر از همه اسلیک آزاد کرده بود.هیش خیلی حرف میزنی توت فرنگی"
جونگ کوک با صدای بمی گفت و با قیافه تاریک شده به پسرک نگاهی انداخت.
اون کاملا براش آماده بود.
جونگ کوک احساس میکرد که حتی با دیدن همچین قیافه نیازمندی میتونه به کام برسه...گازی از نیپل پسرک گرفت و بدون هیچ کنترلی خودش رو وارد توت فرنگی کرد!
هنوزم صدای ناله های دردمند و حالا از روی لذت پسرک شنیده میشد.
نمیدونست این مرحله دقیقا چقدر طول کشیده فقط مطمئن بود که چند ثانیه تا ارگاسم شدیدش مونده!من دارم کام میشم"
تهیونگ با ناله های ریزی گفت و گازی از شونه جونگ کوک گرفت و بدون توجه به جواب آلفای شکلاتی خودش رو آزاد کرد...ببین چقدر خودتو کثیف کردی توت فرنگی؟"
جونگ کوک با نفس نفس گفت و لیسی به شکم پر از کام پسرک زد و دوباره شروع به کوبیدن عضوش کرد.
VOUS LISEZ
troubled jeons(kookv)
Fanfictionتهیونگ فقط خواستار یه زندگی بدون دردسر بود ولی همه چیز با حضور ناگهانی همسایه دردسرساز اش شروع به تغییر کرد! .... بهمکمک کن!" آلفای شکلاتی با لحن بیچاره ای بیان کرد و به اون امگای بداخلاق نگاهی انداخت اون وقت چرا؟" و گوشه لبی برای مرد بالا داد چون...