کمر توت فرنگی توسط شکلاتی اسیر شده بود و نفس نفس های مشهودشون کاملا میتونست اشتیاق هر دو نفر رو نشون بدهتوت فرنگی از همین الان هم میتونست سفت شدن عضوش رو متوجه بشه و در مورد جونگ کوک حتی لازم نبود تهیونگ لمسش کنه اون هم الانش هم براش هارد شده بود!
با سرعت فناناپذیری لب هاش رو قفل شکلاتی کرد و شروع به بلعیدنش کرد و جونگ کوک هم با غرش کوتاهی قدرتمند تر شروع به گشتن اون حفره کوچک کرد
زبون هاشون توی یه جنگ سخت به سر میبردند و شکلاتی میتونست قسم بخوره که لب هاشون همین الان هم از شدت این بوسه ملتهب شده بودندتهیونگ محکم بدون توجه تیشرت جونگ کوک رو در آورد کمی عقب کشید و ایندفعه با نگاه خیره ای که قطع نمیشد سراغ شلوار شکلاتی رفت
باید برام لخت بشی عزیزم "
توت فرنگی زیر لب گفت و توی یه حرکت ناگهانی شلوار آلفا رو پایین کشید
نگاهی به سر تا پاش انداخت و لب هاش رو گزید
صحنه رو به رو اش راضی کننده بود
لعنت به امگای احمق هورنی اش !در مقابل صورت جونگ کوک بخاطر موهاش کاملا دیده نمیشد فقط سایه هاله طلایی رنگ چشم هاش دیده میشدند
انگشت هاش رو دور موهای مشکی پسرک حلقه کرد سرش رو جلوتر کشید و زبونش رو در آورد توت فرنگی هم متقابلا همچین کاری کرد و دوباره شروع به مکیدن لب های شکلاتی کردتوت فرنگی خودش رو فاصله داد به سمت اتاق جونگکوک رفت و در همین حین پیراهنش رو در آورد
وقتی جونگ کوک مثل شکارچی ها وارد اتاق شد روی کناره تخت نشست با کمک دست هاش به عقب تکیه داد و پاهاش رو از هم فاصله دادخیلی خب جونگ کوک احساس میکرد که وارد یه رات کاذب شده!
عزیزم وقتشه تو برام لخت بشی !"
ایندفعه جونگ کوک صدای بم شده اش رو آزاد کرد و از چارچوب بهش خیره شدچرا خودت انجامش نمیدی ؟"
تهیونگ مشتاق زمزمه کرد و به مرد اشاره کرداون میخواست دیوونه اش کنه؟
خیلی خب موفق شده بود
وقتی به خودش اومد توت فرنگی کاملا لخت شده بود و تنها کاری که جونگ کوک میتونست انجام بده ستایش کردنش بود
چطوری یه نفر میتونست انقدر زیبا و چشم گیر باشه؟هی خیلی کند..آه"
قبل از اینکه جمله توت فرنگی تموم بشه حلقه نرم زبون جونگ کوک رو دور نیپل هاش احساس کرد
مرد زودتر بازوانش رو دور کمر توت فرنگی حلقه کرد و شروع به مکیدن هر قسمت از پوست پسر کرد
به سمت پایین حرکت کرد و زبونش رو روی هر قسمت شکم تهیونگ کشیدوقتی به پایین ترین قسمت بدن توت فرنگی یعنی عضوش رسید نفس عمیقی کشید
توت فرنگیش حتی سایز خوبی هم داشت ...
بوسه خیسی به عضوش زد که باعث شد به کل بدن توت فرنگی رعشه بیوفته زبونش رو به نرمی روی بالز های پسرک کشید و شروع به مکیدنش کرد
YOU ARE READING
troubled jeons(kookv)
Fanfictionتهیونگ فقط خواستار یه زندگی بدون دردسر بود ولی همه چیز با حضور ناگهانی همسایه دردسرساز اش شروع به تغییر کرد! .... بهمکمک کن!" آلفای شکلاتی با لحن بیچاره ای بیان کرد و به اون امگای بداخلاق نگاهی انداخت اون وقت چرا؟" و گوشه لبی برای مرد بالا داد چون...