Description.

13.8K 1.2K 132
                                        

سلام خوشگل‌های من، چیهیرو_دی صحبت می‌کنه.
از اونجایی که وِی برای شروع این فیکشن خیلی ذوق داره، نمی‌تونه تا زمانی که می‌خواد استارتش بزنه، صبر کنه و تصمیم گرفته زودتر شخصیت‌ها رو بذاره.

«آقای اکس» یه فیکشن طنز و اسماته که حقیقتاً خودم خیلی دوستش دارم و امیدوارم شما هم داشته باشید.
بوک رو توی ریدینگ‌لیست‌هاتون اد کنید و منتظرش بمونید.

وقتی که شروعش کنم، تایم آپ مشخصی نداره و هر موقع که بنویسم، آپ می‌کنم.

(سناریوی کلی از روی یه سریال بی‌اله و گفتم این رو بگم که حالا سوءتفاهمی پیش نیاد؛ اما اسمش رو نمی‌دونم، چون ندیدمش و فقط توی یه پست اینستاگرام و در قالب ادیت دیدمش.)

یه معرفی کوچیک از شخصیت‌های اصلی داستان:

یه معرفی کوچیک از شخصیت‌های اصلی داستان:

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.

بخشی از فیک:

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.

بخشی از فیک:

دختر سال‌بالایی بدون اینکه نگاهش روی اکسش -که پشت‌سر دانشجوی ادبیات ایستاده بود- رو طولانی کنه، خیره به تهیونگ لبخند کوچیکی زد و بخشی از موهاش رو پشت گوشش فرستاد.

_حالت چطوره تهیونگا؟ جدیداً کم می‌بینمت. دوست داری عصر با هم بریم سینما؟ دوتا بلیط وی‌آی‌پی برای فیلمی که تازه اکران شده، دارم.

قبل از اینکه تهیونگ لب‌هاش رو برای زدن حرفی تکون بده، جونگ‌کوک دستش رو از پشت دور گردن پسر حلقه کرد و گفت:

_فکر نمی‌کنم بتونه می. قراره با دوست‌پسرش بره بیرون، مگه نه تهیونگا؟

چشم‌های یانگ‌می از روی بهت درشت شدن و قدمی به تهیونگ نزدیک‌تر شد.

_اون... راست می‌گه تهیونگ؟ تو دوست‌پسر داری؟

تهیونگ دستش رو پشت گردنش کشید. به هر جایی به‌جز صورت دختر نگاه می‌کرد و سعی داشت صحنه‌های سکس روز قبلش با جونگ‌کوک اون هم روی موتور پسر رو از جلوی چشم‌هاش پاک کنه.

_آه... خب، یه جورایی...؟

Signor Ex (Kookv)Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora