سه ماه بود که من کار پیدا کرده بودم و به خونه جدید رفته بودیم و دوماهی میشد که دیگه تو انباری زندگی نمیکنم و تو خونه با یه تخت راحت زندگی میکنم و اون مردک احمق بعد از یه هفته دوباره قمارو شروع کرد
+من نمیخوام این خونه رو از دست بدیم عه
ساعت نزدیکای دوظهر بود و باید اماده میشدم میرفتم سر کار شاید پول زیادی ندن اما جای باحالیه
شاید بعضی از مشتریا یخورده بی اعصاب بودن
اما خیلیاشون مهربون بودن و دوستانه باهات برخورد میکردن
بعد از ساعت ها کار به سمت پارک رفتم تا یه خورده قدم بزنم و خستگیم در بره
+زندگی پر ماجرایه اما خب درست میشه اگه بابام قمار نکنه و به فکر زندگیش باشه
داشتم میرفتم که چشمم خورد به یه خوانواده یه بچه کوچولو و مامان بابا
بچه داشت با مامان باباش بازی میکرد و بلند بلند میخندید اونقدری بلند میخندید که صداش تو پارک اکو میشد
+هی کوچولو تو بهترین زندگیو داری منم یه مامان بابا مثل تو میخوام
شاید این وقت یه بازی ساده بود اما همون بازی ساده واسه من ارزو بود
+بیشتر پیش مامان بابات بمون کوچولو
بعد از این همه پیاده روی بالاخره تصمیم گرفتم برم خونه
یه تاکسی گرفتم و به سمت خونه حرکت کردم
درو باز کردم و رفتم تو خونه چراغ ها طبق معمول خاموش بود و کسی خونه نبود چراغارو روشن کردم و به سمت اتاق رفتم لباسامو عوض کردم اومدم رو تخت لش کنم که صدا شکمم بلند شد
+اخه چرا این موقع شب باید گشنم بشه
به سمت آشپزخونه رفتم و در کابینتو باز کردم یه چیزی پیدا کنم بخورم چشمم خورد به رامیون داخل کابینت
گرمش کردم و رفتم جلو تلوزیون نشستم و داشتم رامیون میخوردم که صدای کلید توی در اومد
+بازم این مرتیکه خرف اومد(زیرلب)
÷سلام
+سلام
÷یه سوال
+بپرس
÷چقدر می ارزی
+این دیگه چه سوالیه
÷هیچ وقت یه سوال بود ولش
+دیگه این سوال های چرت و پرت نپرس
÷اگه بخوام بپرسم دست خودمه کسی بهم دستور نمیده پسره ی بی مصرف
+بحث کردن با اینم اعصاب میخوادا
به سمت اتاقم رفتم و درو محکم پشت سرم بستم
طولی نکشید که
با قیافه نحسش تو چارجوب در نمایان شد
÷چیه خوشی زده زیر دلت اره نمیدونم کی انقد بهت رو دادم که درارو محکم میبندی و صدا تو برای من بالا میبری پسره ی پرو (داد)
به سمتم اومد و کمربندشو باز کرد و با قسمت سگگش به کمرم زد دادم هوا رفت و چشمام اشکی شد
+نزن اییییییی
÷تو کی هستی که به من دستور میده پسره ی احمق به درد نخور (با تشر داد زد)
دوباره کمربندشو بالا اورد و فرود اورد رو پهلو هام دردش بیشتر شد وچشمام اشکی شد
+اییییییی
یه ساعت کامل داشت پشت سر هم ضربه میزد
بدنم پر خون شده بود و یه جاهایی خوناش خشک شده بود بدنم دیگه بی حس شده بود و دردی احساس نمیکردم
ضربه اخرم به رونم پام زد و از اتاق رفت بیرون و درو با صدای بلندی بست طوری که هرلحضه ممکن بود در کنده شه
_______________سانگ وون
با ماشین جدیدی که تو قمار سر شرط بندی با اون پسره احمق برنده شدم به سمت بار همیشگی رفتم ماشینو جلوی در پارک کردم و رفتم داخل چشمم خورد به اون حرومی
÷این لاشی دوباره اینجا پیداش شد خب بیا بریم یه دست بازی توپ
به سمتش رفتم و خب طبق معمول حرف زدیم و بازیو شروع کردیم شرط اون سر خونه جدیدم بود و شرط من مدل بالا ترین ماشینش
بعد از یه دست بازی که من بردم
دست بعدیو با اون با شرط خونه و ماشینم و من با شرط یکی از عمارتاش بازیو ادامه دادیم
با کمال تعجب دوباره کار خودشو کرد
÷ایشش گندش بزنن
اون برنده شد و من سند ماشین و خونمو گذاشتم جلوش با دستای خودم دوباره زدگیمو دادم رفت
×شرط بندی بعدیو خوب فکرکن
این جمله رو با تاکیید گفت و اونجارو ترک کرد
÷هه مردک عوضی فکرده کیه معلومه شرط بندی بعدی من میبرم شاید تا حالا ازش نبرده باشم اما ایندفه میبرم به سمت خونه حرکت کردم و وسایلمو جمع کردن که فردا صبح زود از این خونه کوفتی بریم
________________
میخاستم بلند شم و به سمت حموم برم که خونای روی بدنمو بشورم که گیج رفت و چشمام سیاهی
با صدای بدی زمین خوردم و دیگه هیچی نفهمیدمبا سردرد عجیبی بلند شدم و وضعیت خودمو چک کردم که دیدم کف اتاق پر از خون دورو برم افتادم
به سختی بلند شدم تا به سمت حموم برم و از این نجاست خلاص شم پاهام سست شده بود و نمیتونستم درست راه برم
بالاخره بعد از این همه درد به حموم رسیدم
وانو پر کردم و توش نشستم
بعد از یه ربع از حموم اومدم بیرون لباسام عوض کردم
÷وسایلتو جمع کن داریم از اینجا میریم
مرتیکه پرو با من حرفم میزنه عه
+مگه قراره کجا بریم (با تمسخر)
÷قراره برگردیم همون جایی که قبلا بودیم زیادی خوشی زده زیردلت دارم بر میگیردیم
مرتیکه احمق دوباره تو قمار باخته کل خونه رو داده رفته احمق
+همیشه بازنده ای (زیرلب)
÷چی گفتی
+هیچی داشتم با خودم حرف میزدم
وسایلمو جمع کردم و از خونه درخشان رفتیم اون خونه خیلی راحت بود وقت پنچ ماه توش زندگی کردیم زیر پنچ ماه به بادش داد
+دلم برای تخت نرمش تنگ میشه
اومدم برم سمت ماشینی که اون مرتیکه تو قمار برده بود برم که
÷اون ماشین دیگه مال ما نیست تاکسی گرفتم داره میاد
اون واقعانی همه چیو داده رفته
+کی میرسه
÷الان هاس بیاد
+اوکی
تاکسی اومد و ما سوار شدیم وخب طولی نکشید که به مقصد رسیدیم
با خونه ای که قبلا داشتیم خیلی فرق داشت
فرقشم این بود که این خونه قدیمی تر و به درد نخور تر بود
+این خونس یا طویله(باصدای اروم)
÷هر جایی که تو پا بزاری توش طویله ست
تو گاوی نه من مرتیکه اشغال
درو باز کرد و رفتیم تو همه جارو اشغال گرفته بود عه حالم به هم خورد
÷خوش بگزره
مرتیکه رو مخ زودی رفتم تو اتاق و اماده شدم برم سر کار

YOU ARE READING
(KOOKMIN) ^Gambling game^
Actionکاپل:کوکمین ژانر:مافیایی،قمار،BDSM،ددی کینگ،اسمات، اسم فیک:Gambling game #kookmin #BDSM #کوکمین