part18

1.4K 88 23
                                    

__________جانگکوک
بعد از حل کردن کارام سمت خونه حرکت کردم
×اوه اصلا یادم نبود اون بیبی بوی چقدر داره درد میکشه
ولی مگه مهم بود
با پوزخند شرورانه به سمت خونه حرکت کردم تا اون صحنه جذاب که پلاکو از خودش دراورده و تنبیه میشه زودتر ببینم
بعد از پونزده مین رسیدم خونه
×خب خب بریم ببینم جوجم داره چیکار میکنه
با قدم های بلند سمت اتاقش رفتم و درو یواش باز کردم که اگه داشت کاری میکرد مچشو بگیرم
وارد اتاق شدم که ندیدمش
×عه پس کجاس
کل اتاق و گشتم حتی سرویس بهداشتی اما نبود
داشتم میرفتم بیرون که دیدم یه چیزی زیر پتو داره وول میخوره
×پس اینجایی
به سمت تخت رفتم و پتورو یهو از روش کشیدم که مثل جن زده ها بلند شد و دور اطرافشو انالیز کرد
کل اتاق انالیز کرد که رسید به من و با نگاه تخس پتو از دستم کشید و دوباره گرفت خوابید
×صبح بخیر بد نگزره بلند شو تنبیه داری(پوزخند)
+اونوقت برای چی(خوابالود)
×برای اینکه حرف منو گوش نکردی و پلاک خوشکلتو دراوردی
+تو از کجا میدونی درش اوردم
×مگه خودت نگفتی
+نخیر من کی همچین حرفی زدم حالام ولم کن میخوام بخوابم
×عه پس که اینطور
پاهاشو گرفتم و کشیدمش به سمت خودم بلندش کردم و با شکم خوابوندمش روی پام
×خب خب حالا میفهمیم کی راست میگه
+داری چی.....
نزاشتم حرفش تموم شه که شلوارش و باکسرشو یهویی کشیدم پایین
و در کمال تعجب اون پلاک از صبح تا حالا تو اون سوراخ لعنتیش بوده و درش نیورده
+حالا دیدی ولم کن
×خب حالا که پسر خوبی بودی و حرفمو گوش دادی یه جایزه دارم واست
+چه جایزه ای(ذوق خرکی)
×اومم نمیدونم شاید یه جایزه خوب
+خب چه جایزه ای چرا ادمو کنجکاو میکنی بگو دیگه
×اماده شو سوپرایزه(پوزخند)
+نههههههه من میخوام همین حالا بدونم
×خب باشه میگم ولی دیگه عمل نمیکنم
+نه نه نگو الان میرم اماده میشم ولی این چی
به پایین تنم اشاره کردم تا بفهمه من درد دارم
×اون که جاش خوبه بعد سوپرایز شاید درش اوردم
+نه تروخدا درش بیار نمیتونم راه برم
×نه نمیشه باید توت باشه تا پسر خوبی باشی
+ولی.....
×اگه تا بیست دقیقه دیگه جلو در نباشی دیگه از جایزه و سوپرایز خبری نیست 
از اتاق بیرون اومدم
×ای بچه خنگ
داشتم از رو جزیره یکی از کیلیدارو برمیداشتم که یادم اومد باید زنگ جیهوپ و نامجون بزنم تا اونا هم بیان
اول زنگ هوپی زدم
بعد دوتا بوق برداشت
=چخبر رفیق کم پیدایی
×خبری نیست هوپا میگم امشب میتونی با توله گربت بیای شهربازی
=چراکه نه
×خب پس اونجا میبینمت
=اوکی بای
با جیهوپ خدافظی کردم و زنگ نامجون زدم
بعد پنج تا بوق میخواستم قط کنم که برداشت
_

دیگه چی شد زنگ زدی
×مگه سلامتو خوردی سلامت کو
_سلام خوب چیکار داری
×هیچی میخواستم با اون هندسامت بیاین شهربازی
_اوکی لوکیشن بده رسیدم بای
×بای
از نامجونم خدافظی کردم و لوکیشنو هم برای نامی فرستادم هم هوپی
×اوکی همچی حله
یه نگاهی به ساعت انداختم ،ده دقیقه وقت داشت
شانسی یکی از کلیدارو ورداشتم و به سمت پارکینگ رفتم
___________جیمین
عه مرتیکه چغندر مگه چی میشه این کوفتیو در بیاری انگار از اون کم میشه اگه ناراحتی بکن تو خودت
با غرغر سمت کمد رفتم و جذب ترین لباسارو انتخاب کردم تا حرسش بگیره مرتیکه خر
تند تند لباس تنم کردم
+اوه چه سکشی
موهامم حالت دادم میخواستم برم که چشمم خورد به اون بالم لب جوجه ایه که تازه خریده بودمش اونم زدم و از اتاق خارج شدم یه نگاهی به ساعت کردم
+فقط دودقیقه دیگه مونده بود و من باید تو این دودقیقه تا اون سر عمارت برم شت
با درد بدو بدو به سمت در عمارت رفتم و از پله ها پایین اومدم
که جلو در دیدمش به در شاگرد تکیه داده بود
×فقط یک دقیقه دیگه مونده بود عجب شانسی داری بشین بریم
داشتم حرف میزدم که دیدم مثل پنگوئن راه میرفتم خندم گرفته بود که نگاهم به استایلش خورد و لبخندم محو شد
این چه لباساییه من کی اینارو براش گرفتم
+خب دیگه من اینم به سمت ماشین رفتم و تا قبل اینکه چیزی درمورد لباسام بگه نشستم تو ماشین
×عه پس میخوای لج کنی باشه من مشکلی ندارم
به سمت درراننده رفتم و نشستم حرکت کردم 
به بادیگاردا گفته بودم نیان چون هوپی از بادیگارد خوشش نمیومد
پشت رول نشستم و با سرعت از عمارت خارج شدم
+نگفتی کجا میریم
×اصلا به تو چه که کجا میریم
+جایزه منه نباید بدونم
×بدنت مال منه نباید بدونم چی میپوشی
+این بدن منه به توچه که چی میپوشم
×کی گفته وقتی کل بدنت به نام منه
+کو سندش من که نمیبینم
×به وقتش نشونت میدم
+هه مرتیکه چاخان(زیرلب)
×وقتی سند بدنت و خودتو گذاشتم جلوت میفهمی چاخان کیه حالام این کت و بنداز روت تا اون ترقوه های لعنتیتو مرواریدی نکردم
+هروقت نشون دادی من اصلا واسه تو هرکار دلت خواست با من بکن اصلا میتونی بکشیم ولی اون سندای لعنتیو باید ببینم
کتُ از دستش چنگ زدم و تنم کردم
انگار خودت دکمه هاش تا بالا بستس و هیچیش معلوم نی
بعد از بحث کوتاهی که داشتیم یه اهنگ که گوش ادمو کر میکرد گذاشت و سرعتشو بیشتر کرد
×اوکی خودت گفتی میتونم باهات هرکاری کنم(پوزخند)
دستمو گذاشتم روی رونش و فشار دادم
+هی عوضی درد داره
×مال خودمه دلم میخواد
+هی باشه من مال تو ولی اتقد تند نرو اونم با یه دست(بغض و ترس)
×مگه از تو نظر خواستم که حرف میزنی
دستمو بیشتر روی رونش بیشتر فشار دادم
سرعتمم بیشتر کردم
+ی..واش ل..ط..فا(ترس)
اون عوضی میخواست به کشتنمون بده انقد تند میرفت
دیگه نتونستم تحمل کنم
+گفتم بسه
اهنگ و قط کردم و دستشم به زور از رون پام جدا کردم
×دلم نمیخواد کل اینجا مال منه و کسی حق اعتراض نداره
+مگه من ادم نیستم خب داری با یه دست رانندگی میکنی اونم با دویست و بیستا سرعت لعنتی با این کارت میمیریم
×اصلا من دلم میخواد بمیرم به توچه دهنتو ببند تا برسیم
+تو بمیر به من چه من وقت میترسم مگه کوری نمیبینی
دستمو جلو صورتش گرفتم که لرزش دستمو ببینه
×خب به من چه که میترسی اگه میترسی پیاده شو پیاده بیا
پامو روی پدال گاز بیشتر فشار دادم مهم نبود اون میترسه مهمه اینکه من از سرعت لذت میبردم
+باشه اصلا به درک که من میترسم(بغض)
چشمامو بستم و سرمُ تکیه دادم به پنجره ماشین
×احمق ترسو
با هربار رد شدن از کنار ماشین ها و لایی کشی شونه هاش میلرزید و میپرید هوا
با نزدیک شدن به شهر بازی به سمت پارکینگ شهربازی رفتم و یهو زدم روی ترمز که سرش خورد به داشبورد
+ایش چته درد گرفت
×میخواستی کمربند ببندی به من چه
از ماشین پیدا شدم
+مرتیکه گاو یهو میزنه رو ترمز خب یواش برو که یهو نزنی رو ترمز کله من نابود بشه
از ماشین پیاده شدم و همه جارو انالیز کردم که دیدم شهربازیم  مثل خر ذوق کرده بودم ودور خودم میچرخیدم
×این بچه بازیا چیه بیا بریم
+باشه بریم(ذوق)
×خب وایسا یک دقیقه همینجوری که نمیشه
به سمتش رفتم و لبامو نزدیک لباش کردم کل بال لبشو پاک کردم
ازش دور شدم و به شاهکار خودم پوزخند زدم
+عه این دیگه چه کاری بود
×دلم خواست مال خودمی(نیشخند)
+ولی.....
نذاشتم حرف بزنه که خودم حرف بزنم
×خب ببین اینجا یه سری قوانین داره که اگه رعایت نکنی دوباره تنبیه میشی
یک اینکه دست منو ول نمیکنی
دو اینکه پیش پارتنرای رفیقام درمورد خودت یا رابطمون نمیگی
سه اینکه یهو غیبت نزنه که خودت میدونیو خودت
+تموم شد
×اره
+بریم
×قانون اول
+باشه بابا
سمتش رفتم و دستشو گرفتم


















بازم دیر شد🙂
ولی خوب منم ادمما فیک میخونم🥺
بیکار نیستم که، به خاطر همین دیر میشه دیگه😌

(KOOKMIN)                  ^Gambling game^Where stories live. Discover now