+اسمت چیه؟
_کی من؟
+اره دیگه تو مگه غیر ما اینجا کسی هست؟
_نه ولی خوب تعجب کردم
+حالا نگفتی اسمت چیه؟
_لوکاس
+اوه چه اسم قشنگی،کی اسمتو انتخاب کرده؟
_مامان بزرگم
+چه مامان بزرگ با سلیقه ای(لبخند)
_همینطوره اجوما بهترین مامان بزرگ دنیاس
+چقد دوسش داری؟
_اندازه کل دنیااااا
بلند بلند زدیم زیر خنده
_راستی اسم تو چیه؟
+من جیمینم
_اوه جیمین شی
+میتونی جیمین صدام کنی راحت باش
_ جیمین میتونم یه سوال بپرسم؟
+بپرس(کنجکاو)
_تو توی عمارت ارباب چیکار میکنی؛من برده های زیادی دیدم که توی یک روز زیر ارباب جون میدادن و میمردن یا حتی اگه نمیمردن ارباب مثل یه اشغال پرتشون میکرد بیرون،اونایی که سالم از زیر دستش بیرون میومدن میگفتن ارباب خیلی ترسناکه،درست میگفت؟
+پسر جون این یکی سوال بود؟
_اوه ببخشید
+نمیدونم چرا دقیقا اینجام ولی منو تو قمار از پدرم برنده شده و اینکه من بردش نیستم یه ادم معمولیم که کنار اون زندگی میکنم؛ارباب خیلی بی رحمه ولی ترسناک نیست از نظر من بخوای یه خرگوش پر ادعا،لوس و پولداره ادم خاصی نیست که ازش بترسی
_اوه چه بابای نامردی؛وای پسر خیلی خوب توصیفش کردی
الان اگه ارباب اینجا بود دوتامونو میکشت(خنده)
باد انداختم تو گلوم و یه اخم گنده کردم
+اون کارو نکن این کارو بکن چرا این کارو کردی
_ارباب لطفا منو نزنید
با همراهی کردن لوکاس دوتایی از خنده ترکیدیم
+وای پسر خیلی خوب تو نقشت فرو رفتی،حتما برو کلاس بازیگری (خنده)
_اخ دلم درد گرفت بسه دیگه بیا زخماتو پانسمان کنم(خنده)
بعد از یه ربع کارمون تموم شد
+اخیش دیگه نمیسوزه
_یعنی انقد درد داشت؟
+اره ولی خب مهم نیست من عادت کردم؛بلندشو بریم پایین یه چیزی بخوریم از گشنگی مردم
_باشه باشه بریم
باهم دیگه از اتاق خارج شدیم و تو راه اشپزخونه کلی حرف زدیم
بالاخره تونستم یه دوست پیدا کنم و خیلی خوشحالم
_همینجا بشین تا من یه چیزی بیارم بخوریم
+ناهار چیه؟
_نمیدونم از اجوما نپرسیدم،حالا صبحونتو بخور غش نکنی بیفتی رو دستمون
دیگه هیچی نگفتیم تا صبحونه تموم شد
+وای حوصلم سررفته،میای بریم فیلم ببینیم؟
_ولی من کار دارم نمیتونم باهات فیلم ببینم خودت تنهایی برو فیلم ببین
+لوکاس لطفا بیا فیلم ببینیم
_نه جیمی اجوما ناراحت میشه اگه بفهمه کارارو انجام ندادم
+ بیا دوتایی کارارو انجام بدیم زودی تموم شه بریم فیلم ببینیم باشه؟
_باشه بیا شروع کنی ولی تو زیاد به خودت فشار نیار اخه بدنت زخمه
+چشم سرور
_بچه لوس کارتو شروع کن
بعد از حدود سه ساعت کارمون تموم شد
+اخیش حالا میتونیم فیلم ببینیم
_خسته نیستی تو بچه
+نخیرم خیلیم انرژی دارم
_باشه بریم فیلم ببینیم
با هم دیگه وارد نشیمن شدیم و جلوی تلوزیون نشستیم
+خب حالا چی بزارم ببینیم
_من فیلمو انتخاب میکنم تو برو خوراکی بیار میدونی که کجاس؟
+اره بابا خودم قایمشون میکنم
_میگم چرا یهو غیبشون میزنه بگو تو همشو میبری
+گودرت دست منه
با گفتن حرفم بدو بدو از نشیمن خارج شدم و به سمت اشپزخونه رفتم
خوراکیهارو برداشتم و رفتم پیش لوکاس
چقد خونه بدون اون در ارامش بود،کاشکی هیچوقت خونه نمیومد
_بدو دیگه سه ساعته یه خوراکی داری میاری
با صدای لوکاس به خودم اومدم و بدو بدو سمتش رفتم و خوراکیارو رو مبل ریختم و خودمم کنارشون نشستم
+خب حالا،چه فیلمی انتخاب کردی؟
_یه فیلم خیلی خیلی خوب(نگاه شرورانه)
+هعی پسر بزار ببینم چه فیلمیه
_نه اینجوری حال نمیده باید چراغا خاموش باشه اینجوری با جزئیات میشه دید
+باشه کیلیدا کجاس برم خاموش کنم
_ همونجا
با دست اشاره کرد به ورودی نشیمن
بدو بدو رفتم لامپارو خاموش کردم و دوباره برگشتم پیش لوکاس
+خب حالا پلی کن ببینم چیه
لوکاس با نیشخند فیلمو پلی کرد که یهو یه تفر پرید تو صفحه تلوزیون منم دومتر پریدم هوا
تو شوک بودم که با صدای خنده لوکاس به خودم اومدم
_وای قیافت خیلی خوب بود کاشکی عکس میگرفتم(خنده)
+بیشور نمیگی سکته کنم دیگه جیمین نداشته باشی(مظلوم)
_باشه پیرمرد بشین فیلم ببینیم
+من این فیلمو نمیبینم ترسناکه
_بچه سوسول بشین ببینم اصلا بیا تو بغلم که نترسی
پریدم تو بغلش و روی دستشم خوابیدم
_نگا پرو رو چه از خداشم بود
خندیدم و به صفحه تلوزیون نگاه کردم
با هر سکانس فیلم دومتر میپریدم بالا و بازوی لوکاسو فشار میدادم
_هوی بچه سوراخ شد ول کن
حلقه دستمو دور بازوش شل کردم وبه فیلم نگاه کردم
بازوهای ظریفی داشت و هرلحظه ممکن بود بشکنه با فشار من
لوکاس فقط یه سرو گردن از من بزرگتر بود تنها مرد توی این خونه بود که اندازه گولاخ نبود
+هی لوکی چند سالته
_چیکار سنم داری
+هیچی گفتم کوچولو موچولویی گفتم ببینم چندسالته
_بچه تو که از من کوچیک تری
+نخیرم کوچولو نیستم به سنم مناسبه
_چندسالته بچه
+۱۷ بعدشم من بچه نیستم خیلیم بزرگم
_باشه تو گفتی من باور کردم بچه
+حالا خودت چند سالته بزرگ
_۱۹ دوماه دیگه میرم تو بیست
+نگا خودت کوچولو تری سنت به بدنت نمیخوره
_میخوای یه کوچولو نشونت بدم(نیشخند)
+هعی بیشور عوضی میخوای یه بزرگ نشونت بدم
_فک نکنم حتی اندازه یه نخود باشه چه برسه به بزرگ(پوزخند)
+عههه اصلا چیکار منه داری اصلا خود لوبیات چی
_باشه من تسلیم،اصلا مگه میشه با بچه ها بحث کردم فیلمتو ببین
+گگگگ
بسته جدید چیپس و باز کردم در حال تماشای فیلم شدم
نمیدونم چقد گذشت که کم کم چشمام گرم شد و روی هم افتاد
_بچه خنگ(خنده)
اول گوشیمو برداشتم و یه عکس ازش گرفتم تا بعدا به قیافش که این عکسو میبینه بخندم
تلوزیون و خاموش کردم و کاناپه رو تمیز کردم
بسته چیپس و خوراکیارو جمع کردم و رفتم تو اشپزخونه ریختم سطل اشغالی و دوباره برگشتم نشیمن و یه پتو انداختم روش و رفتم که به کارام برسم
۲:۳۵ دقیقه ظهر______لوکاس
الان وقت ناهار بود و باید جیمینو بیدار میکردم یه چیزی بخوره
داشتم از اشپزخونه خارج میشدم که اجوما صدام زد
_پسرم بیا ناهار بخور کجا میری
+مامان دارم میرم جیمینو صدا بزنم اونم بیاد با ما ناهار بخوره
_اره اره برو صداش کن بچه گشنه نباشه
با حرف اجوما خندیدم و از اشپزخونه خارج شدم
به سمت نشیمن رفتم و جلو کاناپه نشستم
_هی جیمی بلندشو
نقی زد و پشتشو سمتم کرد
_جیمینا بلد شو مگه گشنه نیستی؟
+ها؟
صدای لطیفی داشت صدام میکرد
دلم نمیخواست بیدارشم مبادا صدا قطع میشد
تکونی خوردم دو دوباره خوابیدم
دوباره اون صدای بهشتی بلند شد
یواش یواش لای پلکامو باز کردم ببینم کیه
_بلندشو بچه انقد میخوابی
+خو بزار بخوابم خوابم میاد
_باشه بخواب ولی اگه بلند شدی گفتی غذا میخوام میگم خوابم میاد
مثل برق از جاش بلند شد
+بیدارم بیدارم بریم غذا بخوریم
_شکمو،بلند شو برو دست و صورتت اب بزن بیا سالن غذا خوری
+ایش باشه
پتورو کنار زدم و و بلند شدم به سمت سرویس رفتم دستو صورتمو شستم مسواکم زدم و خارج شدم
بدو بدو به سمت غذاخوری رفتم و لوکاسو پشت میز دیدم
رفتم کنارش نشستم
_بالاخره اومدی،دیرتر میومدی بابا چه اشکالی داشت
+حالا انقد تیکه نپرون برام غذا بکش
_عه دیگه چی سرورم بادتونم بزنم
+دستت درد نکنه
_پرو نگا
یه کاسه سوپ و کیمچی و دوکبوکی گذاشتم جلوش
_دیگه امری نداری سرورم
+نه مرسی تموم شد دوباره بهت میگم
خنده ریزی کردم که نگاه بدی بهم کرد سوپ برداشتم و سر کشیدم تا قیافش نبینمخب خب چون بچه های خوبی بودین و من یخورده طولش دادم گفتم دوتا پارت اماده کنم که خوشحال شین😌
و اینکه شمارو با دوست جدید جیمین اشنا میکنم لوکاس
پسر خوبیه بدشو نگین😄
بچه ها دقت کردین توی این پارت که کوک نیست چه ارامشیه؟
اصلا فقط به عشق شما کوک و نیوردم تو این پارت که راحت باشین😎❤
و اینکه زیاد حرف نمیزنم تا پارتای بعد بدرود
YOU ARE READING
(KOOKMIN) ^Gambling game^
Actionکاپل:کوکمین ژانر:مافیایی،قمار،BDSM،ددی کینگ،اسمات، اسم فیک:Gambling game #kookmin #BDSM #کوکمین