+هه هه برو بمیر
با سرعت از اتاق خارج شدم تا قبل اینکه دردش تموم بشه باید قایم میشدم
دور تا دور عمارت گشتم و بالاخره یه جایی پیداشد زیر راه پله نشستم تا از خونه بره بیرون
_______جی کی
بعد از اینکه دردم یخوردا کمتر شدم رفتم پیداش کنم
×اگه پیدات کنم کاری بر سرت میاره تا چند ماه نتونی راه بری
اول وارد اتاق کارم شدم تا دوربینارو چک کنم کل دوربینارو چک کردم که چشمم خورد به دوربینی که تازه نصبش کرده بودم که درست روبه روبه اتاقا و پله ها بود
×احمق اونجا جایه خیلی خوبی نبود برای قایم شدن
از اتاق اومدم بیرون و رفتم وست حال یخورده کنار راه پله وایستادم
×یا میای بیرون یا خودم بیارمت بیرون
جوابی نشنیدم
×اگه خودت بیای بیرون شابد تنبیهت نکردم ولی اگه من پیدات کنم نه تنها تنبیهت میکنم کاری میکنم که تا یک ماه نتونی راه بری
__________جیمین
چند دقیقه بود زیر راه پله بودم که در چند تا اتاق باز و بسته شد فکنم رفته ولی تا در عمارت باز نشده نمیرم بیرون
داشتم با خودم حرف میزدم که یهو اومد وست حال و سخنرانی میکرد
احمقه خیلی تو چطوری میخوای منو پیدا کنی اخه
از حرفش نترسیدم و زیر راه پله موندم تا خسته بشه و دست از سرم برداره
_________جی کی
مثل اینکه نمیخواست بیاد بیرون و لجبازی میکرد
×پس که نمیخوای بیای بیرون باشه خودت خواستی
به سمت زیر راه پله رفتم
×بهت گفتم بیای بیرون ولی نیومدی الانم به حرفایی که زدم عمل میکنم
+نه ببین من اومده بودم اینجا استراحت قایم نشده بودم
×پس اونی که زد تو دیک من اقا جنه بود اره
×بلند شو که کارت خیلی زیاده
+دلم نمیخواد
×تنبیهتو سخت تر نکن
دستشو گرفتم و به زور از زیر راه پله اوردمش بیرون
+ببین بیا حرف بزنیم خوب
×حرفی ندارم برای زدن
+من.....
اومدم حرف بزنم که یهو انداختم رو دوشش
+ولم کننننن
×جم نخور هر حرکت یدونه اسپنکه
+بزارم زمین
با مشت میزدم به کمرش تا بزارتم زمین ولی انگار مورچه داشت گازش میگرفت
×تکون خوردی اره
یه دونه اسپنک محکم به بوتیش زدم و از پله ها بالا رفتم
+چرا میزنی
×تکون خوردی گفتم که
+دلم میخواست تکون بخورم دوباره هم میخورم
محکم کمرشو گاز گرفتم تا ولم کنه ولی دریغ از یه نیمچه حرکت
×فکنم قلاده هم بخای
یه اسپنک بهش زدم از قبلی محکم تر
به اتاق رسیدم کیلیدشو از تو جیبم در اوردم درو باز کردم و وارد اتاق شدم
انداختمش رو تخت و دوباره برگشتم و در اتاقو قفل کردم
×که میزنی تو تخم من بعدشم قایم میشی
+خو...ب بب...خش..ید(مظلوم)
×احمق الکی مظلوم نمایی نکن بخششی در کار نیست
+حو....اسم نب....ود(لکنت)
×منم حواسم نیست اون گیلاسای کوچولو رو تو دستم میترکونم
*تخمشو نداری که همین الان زد ناقصت کرد*
با تصورش دردم گرفت و صورتم مچاله شد
+من غلت کردم اصلا اشتباه کردم لطفا اینکارو نکن درد داره
×دیگه از این غلتا نکن؛واسه من درد نداره که با زانو لهشون کردی واسه تو درد داره که هنوز هیچکاری نکردم
روش خیمه زدم و دستو پاشو به تخت بستم
+بب..خشید
×دهنتو میبندی تا کارم تموم شه اگه یه صدایی ازت شنیدم به تنبیهت اضافه میشه
به سمت کمد رفتم و وسایل مورد نیازو برداشتم
به سمتش رفتم
×چشماتو به هیچ وجه نمیبندی ببندی با من طرفی
*قربون چشات هر وقت خواستی ببندشون ایشکال نداره اگه کاری کرد با من طرفه مرتیکه فکر کرده کیه*
تویکی دهنتو ببند که تورم میکنم
*عه که اینطور داگی شو*
چشم مامیبعد از اینکه بهش هشتار دادم به سمت پایین تنش رفتم و اون رینگو دور دیکش بستم هرچند دیک نبود دودول بود
یه نخ کوچیکم دور گیلاساش انداختم
×خب اینطوری دیگه لذت نمیبری
با همون دستو پای بسته بلندش کردم از رو تخت و تشکشو برداشتم
×اوم دلم جوجه کباب میخواد
*یه سر بیا ایران به حساب خودم یه جوجه مشتی میزنیم*
دوباره گذاشتمش رو تخت که دیگه تخت نبود
_________جیمین
نمیدونستم دقیقا چه بلایی قراره سرم بیاد
بلندم کرد و تشک تختو برداشت و در کمال تعجب زیر تخت میله بود که منو گزاشت روش سرد بود و بدنم مور مور شد
×سردته اره ایشکال نداره الان گرم میشی
منظور حرفشونفهمیدم
×خب خب
فندکو از رو میز برداشتم و شمع های زیر تختو روشن کردم
×الان گرم میشی
داشتم با خودم فکر میکردم چیکار داره میکنه معنی حرفاش یعنی چی
که یهو بدنم شروع کرد به گرم شدن
اون داشت راست میگفت واقعا گرم شدم
کم کم دیگه میله ها خیلی داغ شده بودن و پوست بدنم داشت میسوخت
×به به چه جوجه کبابی
بوی سوختن پوستش به مشامم خورد
×اوم چه بوی خوبی
+بسه تمومش کن
اون میله ها انقد داغ شده بودن که پوستم داشت تو میله ها فرو میرفت
×مگه نگفتم حرف زدن ممنوع حالا که دهنتو به روش خودم بستم میفهمی دیگه از دستور من سرپیچی نکنی
رفت یه قاشق اورد و تو یه ظرف آبکی زد
نمیدونستم چیه
×زبونتو بیار بیرون و کار منو سخت نکن(ریلکس)
میدونستم چیز بدیه و دهنمو کامل بستم وبه فکم فشار میوردم تا نتونه دهنمو باز کنه
×یه بار دیگه میگم دهنتو باز کن دیگه تکرار نمیشه
همچنان دهنمو بسته نگه داشته بودم
×که نمیخوای باز کنی باشه
رفتم جلو و دماغشو گرفتم
قاشق اسیدیو رو زبونش گزاشتم و اندازه قطر قاشق رد افتاد
جیغ بنفشی کشید که اهمیتی ندادم
قاشقو با فندک داغ کردم و دوباره رو زبونش گزاشتم که باد کرد و قرمز شد
ازش دور شدم و شلاق نه ریشتریو برداشتم و محکم کوبیدم رو سینه چپش
بعد از نمیدونم چندتا ضربه خسته شدم و دست کشیدم
×هروقت دلم میخواد بهت دست میزنم
هروقت دلم میخواد شکنجت میکنم
دیگه هم تو دیکم نمیزنی وگرنه بد ترشو میبینی
این حرف هارو وقتی داشتم ازش دور میشدم زدم
+چ....شم ار....با...ب(به سختی حرف زدن)
فکر کردم تموم شده که دوباره نزدیکم شد
×از همون اولش قبول میکردی که اینطوری نشی
شمع قرمز جدیدی که خریده بودمو روشن کردم و منتظر موندم پارافینش اب بشه
×راستی تو نمیگی من چیکار کنم یا نکنمخب باید به ارضتون برسونم که کسایی که پروفایل ندارم یا به دلایلی فعالیت ندارن بلاک میشن متاسفانه
اها یه چیز دیگه
من وقتی این پارتو میزارم قراره یه چند روز برم مسافرت لطفا منو سر پارت بعد جر ندید ممنون
YOU ARE READING
(KOOKMIN) ^Gambling game^
Actionکاپل:کوکمین ژانر:مافیایی،قمار،BDSM،ددی کینگ،اسمات، اسم فیک:Gambling game #kookmin #BDSM #کوکمین