part21

1.1K 76 51
                                    

وارد سالن اصلی شدم
این عوضی اینجا چیکار میکنه
نزدیک شدم
×واو مستر جانگ نمیخوای از مهمونات پذیرایی کنی؟
٪از خونه من گمشو بیرون اینجا چی میخوای
÷هیچی فقط یچیزی اینجا جا گذاشتیم اومدیم برداریم بریم
٪چی زر زر میکنین اینجا هیچی جا نزاشتین گمشین بیرون
_اوه فکنم بهتره بگیم دزدی دیدی تا اینکه جا گزاشتیم
٪من هیچی ندزدیم چیزی که حق خودم بودو ازتون پس گرفتم
=فک نکنم اخه سندش دست ماس
٪چرت و پرت نگین گمشین
-اوه اوه جانگ عصبی میشود،نکشیمون جومونگ یالا رد کن بیاد زیاد فیلم میبینی داری چرت و پرت میگی
٪تو بچه دهنتو ببند
=بچه دهنشو میبنده ولی باباش نه مرتیکه عوضی یا جیمینو میاری یا خودمون میبریمش
٪هیچ غلطی نمیتونین بکنین
×واقعا ،مطمعنی؟
٪هیچ غلطی نمیتونی بکنی(تحکم)
×اماده اید؟
-یس منتظر همین بودم
=بله ناخدا
÷جیمینو پس میگیریم
_فایتینگ
داشتیم حرف میزدیم که جانگ با تعجب به ما نگاه میکرد
×خب خب جانگ باید بگم که
داشتم سرگرمش میکردم با حرف هام که جیهوپ از پشت اسلحه رو روی شقیقش گذاشت
×باید بگم بد باختی
با سرعت به سمت طبقه بالا رفتم
تک تک اتاقا رو چک کردم
به اتاق اخر راهرو نگاهی انداخت
در قهوی ای رنگ سوخته
با سرعت سمتش رفتم و محکم درستگیر رو به پایین هل دادم
×عه تف توش قفله
عقب رفتم و با سرعت پا زدم تو در
در شکست و وارد شدم
+هوی وحشی چته
×منو بگو میخوام نجاتت بدم
+اوه ارباب ببخشید من فک کردم اون عوضیه
×بیا بریم بعدا درموردش حرف میزنیم
با سرعت از پله ها پایین اومدیم
داشتم به سمت بچه ها میرفتم که یهو صدا شلیک گلوله بلند شد اطرافمو نگاه کردم دیدم نامجون زخمی شده
با سرعت به سمتش رفتم و جینو صدا کردم
×جین نامجون زخمی شده
÷ها چیشده
×الان وقت تعجب نیست زودی بیا نامجونو ببر
÷باشه باشه
با سرعت به سمت نامجون رفتم و کمکش کردم بلند شه
÷چون گلوله به بازوش خورد و زخمش جزئی بود بیهوش نشده ولی اگه وقت تلف کنیم ممکنه خون زیادی از دست بده و بیهوش شه
×زودی تمومش میکنم
به سمت جانگ رفتم
×خب مستر جانگ من با زبون خوش گفتم ولی تو قبول نکردی
الانم با زبون ناخوش جیمینو از اینجا میبرم
اینو گفتم و دست جیمین محکم تو دست خودم گرفتم
٪ولی فک نکنم بتونی
=واقعا فک کردی نمیتونیم،اوم جانگکوک نظرت چیه دوباره فعالیتمو تو گروه شروع کنم اونم با مستر جانگ
-اوه ددی یعنی دوباره میخوای از اون کارای خطرناک بکنی؟
=اره بیبی
×بسه این لوس بازیارو بزارین واسه بعد فعلا مستر جانگ الویته
٪احمقا
جانگ شروع به تیراندازی کرد بادیگاردا با  سرعت وارد سالن شدن
×جانگ واسه شما
با گفتن این حرف به سمت بادیگاردا شلیک کردم
جیمین محکم استین لباسمو گرفته بود
×هعی چیزی نیست الان تموم میشه،میخوای بری زیر راه پله ها قایم شی؟
با سر تایید کرد
×باشه ولی مواظب خودت باش زودی تموم میشه
باسرعت به زیر راه پله ها رفت و قایم شد
×خب خب بیاین جلو ببینم
با ناک اوت کردن بادیگاردا به سمت چیهوپ رفتم
×کارت تموم شد
=نچ
×خب بیا باهم تمومش کنیم
*دارم یجوری مینویسم انگار جلسه کاریه نه جنگ*
به سمت جانگ رفتم که شلیک کرد
×اخ چیهوپ کمک
٪بازنده ها
=جانگکوک نه نباید الان بمیری نهههههه
×اون عوضیو بکشش
٪اوه میبینم بد باختی جئون
-تو خوابت ببینی
یه گلوله تو شونش زدم که اسلحه از دستش افتاد
٪تو عوضی مگه نمرده بودی
=واقعا احمقی
یه گلوله تو پهلوش خالی کردم
=کوک بلند شو پسر بازی بسه
×این که هنوز نمرده
=منتظریم بکشیش
×اوه چه بازی باحالی
÷نه نه من میخوام بکشمش لطفا(مظلوم)
×وقت به خاطر دوست پسرت میزارم بکشیش
÷خب خب اقا جانگ میبینم دوست پسر منو زخمی کردین
٪خو...ب کرد....م(جون دادن)
÷اها پس اگه تورو بکشم منم خوب میکنم
بعد اتمام حرفم با شلیک به مغزش نزاشتم زر اضافه بزنه
÷خب خب تموم شد بریم
×اخیش از این زد گلوله لعنتی خلاص شدم،تنگ بود
=بدبخت همین نجاتت داد
×اوه راست میگی
-بریم من خوابم میاد
÷لتس گو پسرای زد گلوله
_چه انرژی داری،اگه راست میگی این انرژیو رو دیک من داشته باش
+اهم اهم
×عه اینم که اینجاس
=تو واقعا جی کی یا اشتباه شده،پسر ما به خاطر این اومدیم
+این اسم داره اسمم جیمینه،پارک جیمین
×اوه اشتباه نکن جئون جیمین
-عه بسه دیگه بریم من خوابم میاد
=اوکی بریم
همه باهم از سالن اصلی خارج شدیم و به سمت ون مشکی رفتیم
÷نامجون باید درمان بشه وسایل کمک اولیه رو بدین
×فکنم صندوق باشه چیهوپ بهش بده
=اوکی
از صندوق کمک های اولیه رو برداشتم و به جلو رفتم
=کمک میخوای؟
÷نه زخمش جزئی
÷میخوام ضدعفونیش کنم درد داره
_خب چرا به من میگی
÷بهت میگم که داد نزنی
پنبه اغشته به الکل روی زخمش گذاشتم
_عوضی
÷به من میگی عوضی باشه خودت زخمتو خوب کن غذا هم خودت واسه خودت درست کن
_باشه باشه غلت کردم
بعد ضدعفونی  زخمشو باند پیچی کردم
÷بلندشو تموم شد
_اخیش خوبه دوست پسرم دکتره
=هیچی نگین یونگی خوابه
_باشه با این گربه خوابالوت
×جیمین کجاس؟
÷نمیدونم
_مگه سوار ماشین نشد
=شاید جاش گذاشتیم
از پشت صندلی اومدم بیرون
+چرا چرت و پرت میگین من اینجام
×پسره خل چرا حرف نمیزنی
+خب کسی از من سوال نپرسید
-ایش چقد حرف میزنین بابا بزارین بخوابم از دیروز تاحالا بیدارم
=بخواب کسی چیزی نگفت که
×پنج دقیقه دیگه میرسیم نخواب تو خونه بخواب
-باش..ه(خمیازه)
+چرا اومدین دنبالم
×ناراحتی؟
+نه ولی تو که از من خوشت نمیاد چه دلیل داشت که بیای نجاتم بدی
×نمیخواستم اسباب بازی جدیدمو به این زودی از دست بدم
سکوت کرد و دیگه هیچی نگفت
بعد پنج دقیقه رسیدیم عمارت
×خب خب رسیدیم
-آخيش حالا با خیال راحت میخوابم
سریع از ماشین پیاده شدم و به سمت عمارت رفتم
=هی کجا میری یواش میفتی
_چقد گیر میدی به بچه ولش کن خوابش میاد
=افتاد زمین تو ازش مراقب میکنی؟
_هوی بچه یواش
×چقد حرف میزنین برین تو دیگه
همه وارد خونه شدیم
+من گشنمه دوروز بیهوش بودم
÷چیییییی
×ترسیدم
÷زهرمار ترسیدم بیا برو خداروشکر کن بیهوش نشده
÷جیمین ببین بعد اینکه بهوش اومدی بهت سرم زدن
+نمیدونم ولی وقتی بهوش اومدم یه سرم تو دستم بود
÷خب برو بالا بگیر بخواب الان میایم













اول از اینکه ممنون از اون فردی که گفت ۱۵ روز گذشته از پارت قبل و یادآوری کرد که پارت بزارم

باید بگم که خیلی خوشحالم که جین هیونگ برگشته
ولی از این ناراحتم که یونگی نیومد که ما ببینیمش
امیدوارم ۲۰۲۵ همشون سالم برگردن و یونگی هیونگم ببینیم
خب خب کیوتیا امیدوارم از این پارت خوشتون اومده باشه با اینکه کلیشه ای بود
قول میدم پارتای بعد ماجراجویی های بیشتری داشته باشیم



(KOOKMIN)                  ^Gambling game^Donde viven las historias. Descúbrelo ahora