بلندش کردم ودستو پاشو صلیبی به دیوار اتاق بستم
+دستم داره ازم جدا میشه لطفا بازش کن(نالیدن)
×عاعا نه تو پسر بدی بودی باید تنبیه بشی
یه سطل اب یخ بزرگ برداشتم و یهو کلشو روش خالی کردم
×هوا خیلی گرم بود گفتم یه حالی بدم
رفته بود تو شک و چیزی نمیتونست بگه خیلیم عالی دهنش دیگه بستس
تازیانه نه رشته ای برداشتم وواسه تست اولین ضربه رو تو پهلوش زدم
+عاهههههه نه درد داره
×هی بچه تنها چیزی که ازت میخوام از بشنوم اینکه خفه باشی و وقت ضربه هاتو تا پنجاه بشماری اگه مکث کردی یا چیزی جز شمارش فهمیدم از اول شروع میکنیم(پوزخند)
+ولی پنچاه تا خیلی زیاد(ناراحتی)
×به من چه مجازات خودته(پوزخند)
مرتیکه عوضی تو خودت بیا جای من اشغال من دارم از درد میمیرم میگه بشمر
اولین ضربه رو که زدم داد بلند تری کشید
+عاااااااااا لطفا نه
×از اول شروع میکنیم بشمار بیبی واسه خودت سختش نکن
اولین ضربه رو که زدم سورتش جمع شد
+یییکک(لرزش)
×هی بچه احمق مگه نگفتم مکث نکن از اول شروع میکنیم
+نه از اول نه(ترس)
×اوه بیبی داری وقتو تلف میکنی وقت بشمار(تاکید)
دوباره از اول شروع کردم و اولین ضربه رو توی رون پاش زدم بدنش لرزید و سورتش جمع شد
+یک(صدای ضعیف)
×اهان حالا شدی پسر خوب
دومین ضربه
+دو
بعد ۳۰ مین پنچاه تا ضربه تموم شد و یه صحنه زیبا به جا گزاشت
کل بدن اون بیبی کبود شده بود و زخمی
+اه درد داره(نالیدن)
×اوه درد داره ایشکالی نداره خوب میشی
*ده اخه خارک......*
بازش کردم و روی تخت نشوندمش
×البته به شرطی خوب میشی که این بازی کوچولو رو برنده بشی اون موقع خودم زخماتو پانسمان میکنم
+میشه سخت نگیری لطفا
×زیاد سخت نیست ولی یه کوچولو دردناکه
+اگه برنده نشم چی میشه
×هیچی همینجا به حال خودت رها میشی تا خوب شی
+چه بازی باید انجام بدم(مظلوم)
×چیزی نیست وقت باید یه ویبراتور بزرگو تو خودت جا بدی بعدشم سعی کنی ارضا نشی اگه ارضا بشی باختی
+ولی ...
×حرفی نباشه بازیو شروع میکنیم و همه این کارارو خودت میکنی
از کشو کمد کینگ سایز ترین ویبراتورو بهش دادم
×خب حالا شروع کن
+ولی من که بلد نیستم
×وقت باید اونو تو خودت جا بدی همین
* فک میکنه همه مثه خودش کار بلدن*
ایش مرتیکه عوضی خوب من اینو چطوری جا بدم توخودم
اومد کارو شروع کنم
×جلوی من انجامش میدی طوری که اون سوراخ صورتیت روبه روی چشمم باشه
داشتم به سمت کاناپه میرفتم و اینارو با تاکید بهش میگفتم
+ولی.....
×اینجا ولی نداریم کارتو شروع کن
+باشه(مظلوم)
روی تخت به طرفش داگی استایل شدم و کارو شروع کردم
اول انگشتامو با بزاق دهنم خیس کردم و به سمت سوراخم بردم برای اینکه خودمو اماده کنم
به لطف پورنایی که میدیدم یه چیزایی بلدبودم
یکی از انگشتامو داخل کردم
اوه شت خیلی درد داشت
بعد عادت کردن به انگشت اول انگشت دومم کردم تو
همینجوری تا انگش سوم رفتم
×دیگه اماده کردن خودت بسه اون کوفتیو بکن تو خودت نه انگشتاتو
+ولی اونجوری درد داره
×حرفی نباشه
انگشتاشو از خودش بیرون کشید که سوراخ لعنتیش کش اومد و یه صحنه خیلی زیبا رو به نمایش گذاشت
×وقت تلف نکن (داد)
با صدای دادش ترسیدم و اون ویبراتو کوفتیو برداشتم و هو کلشو تو کردم تو خودم
+اهههههه نهه(دردناک)
×اوه پسر کوچولو مون جوگیر شد
+درداه داره ب زار در ش بی ارم(ناله)
×ولی اون زخمات عفونت میکنه ها(نیشخند)
بعد این که این حرفو زد پشیمون شدم از این حرفی که زدم
سعی کردم به ویبراتور عادت کنم
بعد ۲۰ مین به اون ویبراتور عادت کرده بودم که یهو شروع کرد لرزیدن داخلم و به یه نقطه ای زد انگار اوج لذته
+اه دقیقا همونجا
×میبینم که داری لذت میبری ولی منو اینو بهت گفته بودم که نباید ارضا شی درسته(پوزخند)
+نه اه نمیشه اه میخوام ارضا شم
×ولی زخمات چی اونا پانسمان نمیشنا
+باشه باشه ارضا نمیشم
اون ویبراتو لعنتی دقیقا داشت میزدم نقطه اوج
دیکم داشت میترکید ولی نباید ارضا میشدم
بعد ۳۵ مین اون ویبراتو لعنتی دست از کار کردن برداشت و
این دیک بدبخت فلک زده من بود که داشت از درد منفجر میشد
×خوب باید بگم افرین شما بالاخره تو یه بازی برنده شدی
+یعنی الان میتونم ارضا شم
×چرا که نه راحت باش بیبی
*چه عجب ادم شد*
وقت نیاز بود تایید کنه که من ارضا شم
بعد این که این حرفو زد دیکم یهو با فشار خیلی زیاد ترکید و منیم کل شکمم و صورتمو کثیف کرد
+اه
روی تخت ولو شدم و چشمام گرم شد و خابیدم
×اوه چه پسر بچه کیوتی اون لبای لعنتیش شده پر از کام خودش
به سمتش رفتم و لباشو بوسیدم
بغلش کردم و به سمت اتاقش بردمش
گذاشتمش روی تخت و رفتم حموم وان پر از اب کردم
رفتم بیرونم لباسشو در اوردم بغلش کردم رفتم تو حموم و اروم گذاشتمش تو وان تا بیدار نشه
وانو پر از کف کردم و بدنشو اروم شستم که زخماش درد نگیره کلشم شستم بلندش کردم که ابش بکشم که بیدار شد
*انگار داره لباس میشوره*
+اینجا کجاس(خابالود)
×سرد خونه مردی دارم میشورمت برم خاکت کنم
برق از کل بدنش یهو رد شد تو بغلم یهو تکون خورد و سر حال اومد
+چی هق من هقق مردم(گریه)
*یه بار نمیشه این بچه رو اذیت نکنه*
×مرده بود الان میتونستی با من حرف بزنی پسره خنگ
یخورده خودمو انالیز کردم که دیدم شت من تو بغل این مرتیکه لخت چه غلتی داشتم میکردم
+منو بزار زمین
×اگه نخوام چی
+خوب یه دقیقه بزار زمین یه چیزی بگیرم دور خودم
×هی بچه احمق من کل بدنتو دیدم
دستمو گزاشتگ رو بوتش و انگشتامو به سمت سوراش بردم
×من حتا اینجارم دیدم
+عای ولم کن باشه فهمیدم کل بدنمو دیدی
×میرم بیرون خودتو زودی اب بکش بیا بیرون زخماتو پانسمان کنم
+باشه باشه حالا برو بیرون
از حموم رفت بیرون خودمو شستم و حوله رو محکم دور خودم پیچیدم رفتم بیرون دیدم نیست
روی تخت یه جفت لباس بود برداشتم یه تیشرت خیلی گنده بود که فکنم مال خودش بود چون من اصلا اینجا لباس ندارم یه شرت بچه گونه هم بود
شرتو پام کردم و در کمال تعجب اندازم شد
تیشرتمم پوشیدم اومدم شلوار بپوشم که خیلی گنده بود تصمیم گرفتم نپوشم چون لباسم کلا بلند بود
+چرا این شرت بچه گونه باید پای من بره من خیلیم بزرگم تازه دیکمم گندست کی گفته کوچیکه مرتیکه خر چرا باید برا من اینو بزاره اژدهای دوسر
بعدشم داشتم غر غر میکردم که
YOU ARE READING
(KOOKMIN) ^Gambling game^
Actionکاپل:کوکمین ژانر:مافیایی،قمار،BDSM،ددی کینگ،اسمات، اسم فیک:Gambling game #kookmin #BDSM #کوکمین