صدای رمبیگ توی سرش مثل ناقوس مرگ روی تکرار بود، بلند و کر کننده، گذاشتن رد شاهپسند روی قلبش برای نجات اقیانوسش؟
نیاز به فکر بود؟ نه جونگکوک تهیونگ رو دوست نداشت، حتی عاشقش هم نبود، حس جونگکوک به اقیانوسش مثل جنون بود جنونی که سالها برای ترکش ازش فرار کرد و یک نگاهش کافی بود تا دوباره دست به دست بده برای جنون بیشتر.
پلکهای نیمه سوزش رو روی هم قرار داد، لبخند گرمی زد و گفت:
+ بیا انجامش بدیم رمبیگ، بیا یکبار برای همیشه تمومش کنیم!
چشمهای خاکستریش رو توی صورت رنگپریدهی جونگکوک چرخوند و با نیشخند گفت:
_ بهش فکر کن کوک، تهیونگ منو بوسید، من رو همین امروز مقابل چشمهات بهت ترجیح داد، بخاطر کی میخوای درد بکشی عزیزِ برادر؟
پونهش بوسیده بود، برادرش رو بوسیده بود، لبهای اقیانوسش لبهای کسی جز خودش رو لمس کرده بودن ولی این برای دست کشیدن از جنونش کافی بهنظر نمیرسید.
+ توی رابطه بودن به معنی بوسیدن و گرفتن دستای کسی نیست، درسته ته با تو قرار میذاره و حتی تو رو به زور تلقینت بوسیده ولی هیچوقت از ته دلش قرار نیس پیشت شاد باشه، هیچوقت قرار نیست عطر پونهش رو روی تنت بهجا بذاره و با عشق بهت نگاه کنه، تو میتونی با تلقینت هرکاری بکنی ولی قلب تهیونگ صاحبش رو میشناسه.
_ صاحب قلبش رو؟
+ صاحب قلب اون اقیانوس منم، این رو از تپشهای بیقرار و نوای کر کنندهی قلبش کنار من میتونی بفهمی!
دستهای رمبیگ کنار تنش مشت شدن و لبخند روی لبش محو، آه کلافهای کشید و خطاب به جونگکوک گفت:
_ پس، فردا توی عمارت انجامش میدیم، تا اونموقع وقت داری که پشیمون شی و از اینجا بری!
جونگکوک ابرویی بالا انداخت و گفت:
+ فردا شاهپسند رو به آرورا میدی تا بهش برسونتش و بعد کاری که میخوای انجام میدیم.
_ باشه.
لبخند گرمی زد و بدون هیچحرفی با قدمهای آهستهای خودش رو به اتاق تهیونگ رسوند، به قدمهای نا متعادل و مظطربی که تهیونگ بر میداشت و ناخونی که بین دندونهاش از استرس گیر افتاده بود نگاه کرد، لبخندی زد و با باز کردن دستهاش گفت:
+ شنیدم امشب قراره توی بغل ابرک بخوابی تا از عشقمون به ماه بگم.
تهیونگ با شنیدن صدای جونگکوک سریع به سمتش پا تند کرد و با به آغوش کشیدن مرد دستهاش رو دور گردنش حلقه کرد، بینیاش رو به گردن جونگکوک کشید و دم عمیقی از عطر تنش گرفت.
جونگکوک انگشتهای کشیدهاش رو دور کمر پسر حلقه کرد و همونطور که در نهایت لطافت به کمر پسر نوازشهایی از جنس عشق میبخشید گفت:

CITEȘTI
RedBlood(kookv)
Fanfiction+ اسمت چیه؟ _ جونگکوک. + البته که برام مهم نیست صرفا... _ آره خب صرفا چون یه چیزی مثل کرم تو وجودتون میلوله پرسیدین سرورم.