جونگکوک آروم خمشد و دستش رو برای پرنس دراز کرد، تهیونگ نیشخندی زد و سرانگشتهای پسر رو گرفت تا از حوضچه بیرون بیاد .
از حوضچه بیرون اومد و سرانگشتهای پسر روی پیراهن سفیدش خزیدن و پهلوهاش رو به اسارت کشیدن. تهیونگ نگاهش رو به سرانگشتهایی داد که به اسارت کشیدهبودنش و جونگکوک، پرنس رو بیشتر به خودش نزدیککرد.
بوی سبزه و گلهای وحشی یاس توی بینی تهیونگ پیچید و مشامش رو نوازش داد و نفسهای گرم جونگکوک روی صورتش جریان خون رو توی رگهای یخزدهش به هیجان درآورد. نگاهش رو به کهکشانهای سیاه جونگکوک دوخت و با نیشخند لبزد:
_ چت شده انسان اولیه نمیدونی نمیتونی با دستهای بی ارزشت پرنس رو لمس کنی؟
جونگکوک نگاه بدجنسی حواله پسر کرد و حصار دستهاش رو از دور پسر برداشت با همون بدجنسی لبزد:
+ اوه خب شنیدهبودم پرنس عزیز از سگ میترسن و الان یه بزرگش دقیقا پشتسرتونه.
تهیونگ واقعا میخواست برگرده واون سگ رو ببینه ولی نمیتونست چون وقتی بچهبود جیمین بهش گفتهبود بره و با چوپ پدرش توی سر سگ بکوبه اینجوری سگ بهش وفادار میمونه و پرنس هم چون خیلی بچهبود دقیقا کاری که جیمین ازش خواستهبود رو انجام داد و تهش سگ بسیار متمدنانه وقتی کل قصر رو دنبالش دوید پای راستش رو با دندوناش تیکهتیکهکرد و تهیونگ به فوبیای سگ مبتلا شد و حالا تو اولین روزی که میخواست حال جئون رو بگیره سگ فوبیای بچگیش اومدهبود؟
نگاه ملتمسش رو به جونگکوک دوخت دستهاش رو دور هم قلاب کرد و با بیچارگی لبزد:
_ ببین اگه... اگه نجاتم بدی دیگه کاریت ندارم.
جونگکوک تای ابروش رو بالا انداخت و با همون لبخند بدجنسی که گوشه لبش جا خشک کردهبود با بیخیالی گفت:
+ اوه سرورم اون سگ سیاه خوشگله بود گفتم پشت سرتونه الان دقیقا کنار پاتونه.
تهیونگ صدای نفسهای سگ رو میشنید لرزون به کنار پاش نگاه کرد و قفل نگاه وحشی سگی شد که آماده دریدن بود. پلکهاش رو فشار داد و مغزش دستور داد پاهای لعنتیش رو تکونبده و تا جایی که میتونه فرار کنه.
تهیونگ شروع به دویدن کرد و سگ هم دنبال تهیونگ دوید.
جونگکوک ناباور به فرار پرنس چشم دوخت و با همون لحن شوکه دادزد:
+ واقعا بیشعوری عجب بزی هستی تو دیگه... آخه احمق از دست سگم هم فرار میکنن؟
_ جونگکوک سر قبرت بشاشم بیا نجاتم بدهههههه...
جونگکوک با شنیدن جملهی پرنس چشمهاش رو گرد کرد و تکخندی زد که صدایی کنار گوشش زمزمه کرد:

ESTÁS LEYENDO
RedBlood(kookv)
Fanfiction+ اسمت چیه؟ _ جونگکوک. + البته که برام مهم نیست صرفا... _ آره خب صرفا چون یه چیزی مثل کرم تو وجودتون میلوله پرسیدین سرورم.