43-دردسر های میکی🖤💚

1.2K 196 308
                                    

کاورایی که میزنید اخر منو میکشه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

کاورایی که میزنید اخر منو میکشه


TAEHYUNG

کارت مشخصات وصل شده به انگشت شصت پای دختر خونین خوابیده روی تخت رو بار دیگه چک کرد.

نام: زویی آلما

سن:19

دلیل فوت: سقوط از ارتفاع (خودکشی)

_چرا؟

قفسه سینه دختر بخیه خورده بود. سینه های دختر کاملا مشخص بود پس تهیونگ ملافه سفید رو کامل روی بدن برهنه دختر کشید.

_وقت میکاپه

آهنگ قدیمی و کلاسیکی پلی کرد و همراهش میخوند.

Kitty wells ft Roy Acuff Goodbye mr brown

وسایل آرایشی رو با خونسردی روی میز کنارش روی میز چید.دستش رو زیرچانه سرد دختر گذاشت و بهش خیره شد. پوستش از شدت فاسدی رگ‌ به رگ وخاکستری بود

سیاهی چشماش به رنگ سفید درومده بود. تهیونگ پلک های دختر رو به آرومی و نوازشوارانه بست.

_ولی تو انقدر زیبایی که نیازی به آرایش نداری

ریمل رو برداشت و داشت به سمت مژه های زویی میبرد که موبایلش زنگ خورد. دستکشش رو دراورد و بعد از خواندن اسم مخاطب ، تماس رو برقرار کرد.

_الو تهیونگ

صدای نامجون هیجانزده بود و بنظر میرسید که این یکی تماسش با بقیه فرق داره. تهیونگ موبایل رو بین شانه و گوشش نگه داشت و دستکشش رو دوباره دستش کرد.

_نامجون هیونگ ، بنظر خوشحال میای

_گردنبند صلیبی که دادی رو به کیتن دادم ، راستش اصلا انتظار چنین حرفی رو ازش نداشتم

تهیونگ با سلیقه زویی رو میکاپ میکرد و به حرف های نامجون گوش میداد

_خب؟

_ازم درباره آنا پرسید..برام عجیبه که آنا رو از کجا میشناسه؟

_بهش چی گفتی؟

_خب..حقیقت رو بهش گفتم ولی نمیدونم چرا یهو زد زیر گریه و گفت که میخواد درباره اش با تو حرف بزنه

Nightmare ⁦。*♡⁩ کابوسWhere stories live. Discover now